"ضياء" يعني : روشني، "لامع" هم به معناي روشني دهنده مي‌باشد; يعني : قرآن علاوه بر اين كه خود نور است و درخشنده مي‌باشد، روشني دهنده هم هست، پرتوافشاني مي‌كند، به عبارت ديگر هم "نور لنفسه" مي‌باشد و هم "نور لغيره"; هم خود نور است و هم ديگران را از ظلمت به روشنايي مي‌رساند. (4) (بينة بصائره ) (دلايل آن روشن است .)

"بصائر" جمع "بصيرة" است به معناي دليل و حجت . يعني : حجت ها و برهان هاي قرآن واضح و آشكار است، و هر كس هرچند دانشمند نباشد مي‌تواند از قرآن به اندازه فهم خود استفاده كند. (5) (منكشفة سرائره ) (اسرار و حقايق آن نمايان شده است .)

يعني : حقايق و اسرار نهفته در آن براي شما روشن شده و قابل فهم است . البته بايد به لغت و زبان مخصوص قرآن آشنا بود تا بتوان از معاني نهفته در الفاظ آن استفاده كرد. (6) (منجلية ظواهره ) (ظواهرش واضح و آشكار است .)

همه اينها دلالت مي‌كند بر اين كه قرآن بايد برنامه كار و زندگي و تكامل باشد، نه اين كه قرآن فقط براي اين باشد كه بالاي سر عروس بگيري يا براي مرده ها بخواني، و يا به قول بعضي از اخباريون اصلا ظاهر قرآن حجت نباشد; خير! بلكه قرآن بايد در تمام شئون زندگي