responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : خطبه حضرت فاطمه زهرا(س) و ماجراي فدك نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 324
تندي حضرت به خاطر اين مصلحت بوده است ; زيرا يك وقت انسان مي‌خواهد عظمت يك مطلبي را به كسي برساند، او را مورد خطاب و عتاب قرار مي‌دهد، در حالي كه مقصودش تندي به آن شخص نيست . اين مسأله در گفتگوها معمول است ; مثلا فرض كنيد: پادشاه يا حاكم يك مملكت وقتي مشاهده مي‌كند (مثلا) بازرگانان و تجار كشور، يك كار خلافي را مرتكب شده اند، براي اين كه اهميت كار خلاف آنان را بفهماند، وزير بازرگاني را مورد عتاب قرار مي‌دهد; با اين كه مي‌داند وزير بازرگاني تقصير ندارد، ولي مي‌خواهد با اين خطاب و عتاب خود اهميت و عظمت كار زشت آنها را مجسم كند.

از باب نمونه وقتي حضرت موسي (ع) از كوه طور بازگشت و مشاهده كرد كه بني اسرائيل گوساله پرست شده اند، در اينجا برادرش هارون (ع) را مورد عتاب قرار داده و توبيخ كرد; ريشش را گرفت و گفت : چه كردي ؟ هارون جواب داد: (يابن أم لا تأخذ بلحيتي و لا برأسي اني خشيت أن تقول فرقت بين بني اسرائيل و لم ترقب قولي ...) [1] "اي پسر مادرم ! ريش و سر مرا نگير، من ترسيدم بگويي چرا بين بني اسرائيل اختلاف انداختي و سخن مرا اهميت ندادي ." حضرت موسي (ع) مي‌داند كه هارون (ع) تقصيري ندارد، ولي مي‌خواهد زشتي كار بني اسرائيل را مجسم كرده و اهميت اين مسأله را برساند، و لذا در ظاهر با برادرش دعوا مي‌كند.

در اينجا هم حضرت فاطمه (س) مي‌خواستند عظمت ظلم اينها را منعكس كنند و لذا با اين لحن صحبت مي‌كنند تا به اين وسيله به مردم

[1] سوره طه (20)، آيه 94 .
نام کتاب : خطبه حضرت فاطمه زهرا(س) و ماجراي فدك نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 324
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست