نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 344
در قرآن آمده است : (قال فبما اغويتني لاقعدن لهم صراطك المستقيم)[1]
من مينشينم بر سر راه آدم و اولادش و از راه راست منحرفشان ميكنم .
ماجراي وسوسه شيطان بر آدم (ع) و عاقبت آن
"فاغتره عدوه نفاسة عليه بدار المقام"
(شيطان وقتي ديد جاي هميشگي خود را در بهشت از دست داد و حالا آدم خانه اي پيدا كرد
كه هميشه در آن راحت است، پس بر آدم بخل ورزيد و او را گول زد.)
"و مرافقة الابرار"
(خانه اي كه هميشه انسان در آنجاست و با نيكان رفاقت دارد.)
شيطان آمد به آدم فشار آورد كه از اين درخت كه ممنوع شده اي بخور:
(هل أدلك علي شجرة الخلد و ملك لايبلي)[2] ميخواهي تو را راهنمايي كنم به
درختي كه اگر از آن خوردي عمر و سلطنت هميشگي خواهي داشت ؟ با اين كه
كلام خدا يقين آور است و حرف شيطان در مقابل حرف خدا نبايد تأثيري
داشته باشد، اما آدم حرف خدا را زمين گذاشت و حرف شيطان را پذيرفت .
"فباع اليقين بشكه"
(پس يقين خود را به شكش فروخت .)
در او شك و ترديد ايجاد كرد چرا كه شيطان براي آدم و حوا قسم خورد. قرآن
فرموده : (و قاسمهما اني لكما لمن الناصحين)[3] براي آنها قسم خورد و گفت كه
من خيرخواه شما هستم، حضرت آدم باور نمي كرد كه كسي به خدا قسم دروغ
بخورد.
[1] سوره اعراف، آيه 16; و شبيه همين مضمون در سوره حجر آيه 39، و سوره ص آيه 82 نيز آمده است .
[2] سوره طه، آيه 120
[3] سوره اعراف، آيه 21
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 344