responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 268

"و لا دسار ينظمها"

(و چنين نيست كه اينها را به هم ميخكوبي كرده باشند تا منظم باشند.)

مثلا يك كشتي براي اين كه اجزائش را به هم متصل كنند ميخ كوبي مي‌شود. "و لا دسار ينظمها" و نه ميخي كه منظمش كند. "دسار" هم به معني ميخ است و هم به معني آن نخهايي كه اجزاي كشتي را گاهي اوقات به وسيله آنها به هم مي‌بندند. به هرحال احتياج به طناب و ميخ ندارند براي تنظيم و قرار گرفتن در مدار خاص .

"ثم زينها بزينة الكواكب"

(سپس خداوند اين آسمانها را زينت داد به زينت ستاره ها.)

در اينجا معلوم شد كه اين آسمانها را حضرت غير از ستاره ها گرفته اند، يعني يك جو بالايي يا فضايي كه خلاصه ستاره ها در آن قسمت قرار دارند.

"و ضياء الثواقب"

(و نورهاي سوراخ كننده .)

"ثقب" معنايش سوراخ است . و چون نور جو را سوراخ مي‌كند و پايين مي‌آيد لذا به ستاره مي‌گويند ثاقب ; (النجم الثاقب)[1] يعني ستاره اي كه نورش فضا را سوراخ مي‌كند و به شما مي‌رسد.

"و أجري فيها سراجا مستطيرا"

(و به جريان انداخت در آسمانها يا در جو بالا چراغي را كه نورش پراكنده مي‌شود.)

"مستطير" از ماده "طير" و از باب استفعال است، "طير" به معني پرنده است . مثل اين كه نور خورشيد پرنده است و به همه طرف مي‌رود. پس "سراجا مستطيرا" منظور خورشيد است .

"و قمرا منيرا"

(و ماهي را كه نور دهنده است .)

[1] سوره طارق، آيه 3
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 268
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست