responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 205
دو چيز است، پس دو چيزي كه در عرض هم باشند، يا يكي حال باشد و ديگري محل باشد، به اين با هم بودن "معيت" مي‌گويند.

خدا با هر چيزي هست، اما نه آن معيتي را كه اجسام با هم دارند، چون خدا جسم نيست، جسم داراي زمان و مكان و جهت است و خدا نه زمان دارد و نه داراي مكان و جهت است .

پس معيت حق تعالي با موجودات به اصطلاح معيت قيومي است، معيت "قيوم" نسبت به "متقوم" و معيت "علت" نسبت به "معلول"; يعني احاطه علت نسبت به معلول، و چون خداوند علت همه موجودات است به همه موجودات احاطه دارد. حالا اگر ما بخواهيم مثالي در اين مورد بزنيم كه يك مقدار تقريب به ذهن باشد مثل روح شما نسبت به بدن شماست، روح شما كه با بدن شماست اگر چنانچه در بدن شما نباشد، چشم و دست و پا نمي توانند حركتي داشته باشند. پس از مرگ، تمام اعضاء و سلولهاي بدن سر جاي خود مي‌باشند، و حتي مي‌گويند تا چند ساعتي وضع سلولها هم به هم نمي خورد، ولي عاملي كه علت تحرك آنها بود از بدن جدا شده است .

اين روح مجرد موجود مادي نيست، فوق عالم ماده است . آن دكتر خارجي كه مي‌گويد: "من زير چاقوي تشريح نفس مجرد و روح را نيافتم" جوابش اين است كه خودت مي‌گويي نفس مجرد، نفس مجرد كه ماده نيست و وقتي هم كه ماده نبود زير چاقو نمي آيد، آنچه كه زير چاقو مي‌آيد ماده است . نفس مجرد به معناي فوق ماده است كه وجود دارد، اينها آنقدر در ماديت فرو رفته اند كه گمان مي‌كنند موجود منحصر به ماده است و غير ماده وجود ندارد، در صورتي كه چنين نيست .

بايد در جوابشان گفت غير از ماده هم وجود دارد. آنچه را كه شما مي‌بينيد طول و عرض و عمق دارد ماده است، ولي فوق اين هم يك عالمي داريم ; چنانكه در عالم خواب بدن شما كه جسم است و ماده در رختخواب است، ولي شما
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 205
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست