نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 194
في الارض اله)[1] خدا هم در آسمان خداست و هم در زمين . يا آيه شريفه : (الله نور
السماوات و الارض)[2]. پس خداي تبارك و تعالي به همه عالم احاطه دارد.
مثل خدا مثل جان ماست ; جان ما با اين كه ديدني نيست ولي در تمام اعضاء و
جوارح از چشم و گوش و دست و پا و مغز و ... وجود دارد. و اگر جان از اعضاء و
جوارح خارج شود آنها حركت ندارند; جان موجود مجردي است كه محيط به همه
بدن انسان است، مثل خداي تبارك و تعالي - بلاتشبيه - نسبت به نظام عالم مثل
جان ماست نسبت به نظام بدن ما، او در حقيقت جان آسمان و زمين است و محيط
به آسمان و زمين ميباشد.
پس خلاصه فرمايش حضرت در اينجا اين شد كه خدا يك موجودي است
واحد و صفات زائد بر ذات ندارد، حد ندارد، تركيب و جزء هم ندارد، در جاي
مخصوصي هم نيست . حديثي از پيغمبراكرم 6 راجع به خدا نقل ميكنند كه
فرمود: "انه فوق كل شئ و تحت كل شئ و قد ملا كل شئ عظمته" خدا بالاتر از
هر موجودي است، زير هر موجودي است (يعني بر آن احاطه دارد) و عظمت خدا
هر موجودي را پر كرده است . "فلم يخل منه ارض و لا سماء و لا بر و لا بحر و
لا هواء" نه زمين، نه آسمان، نه خشكي، نه دريا و نه هوا از خدا خالي نيست . البته
نمي خواهد بگويد خدا مكان دارد و مكانش آنجاست، بلكه ميخواهد بگويد هيچ
جايي نيست كه تحت سيطره خدا نباشد، كه اين همان احاطه حق است . آيه شريفه
ميفرمايد: (و الله من ورائهم محيط)[3] خدا از بالاي همه بر آنها احاطه دارد.