نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 176
مطرح ميكني ! حضرت فرمود: "دعوه فان الذي يريده الاعرابي هو الذي نريده من القوم" بگذاريد حرفش را
بزند، اين كه اين اعرابي ميپرسد همان چيزي است كه ما از اين جمعيت
ميخواهيم و اصلا ما براي توحيد ميجنگيم ; چرا كه جنگ ما هدفدار است، ما
نمي خواهيم كشورگشايي بكنيم، بلكه براي بسط توحيد داريم جنگ ميكنيم .
اقسام وحدت
بعد حضرت فرمود: "يا أعرابي ان القول في أن الله واحد علي اربعة اقسام"
اين كه ميگوييم خدا واحد است چهار معنا ميدهد، دو معنا از چهار معنا
غلط است و دو معنا درست است .
1- وحدت عددي
آن دو معنا كه غلط است، يكي آن است كه مراد از آن وحدت عددي باشد.
"فاما اللذان لا يجوزان عليه" يعني آن دوتايي كه براي خدا جايز و ممكن نيست .
يكي اين كه "واحد يقصد به باب الاعداد" آن واحدي است كه مبدأ اعداد باشد،
مثل يك، دو، سه، چهار، ... اگر بخواهيم خدا را با واحد عددي توصيف كنيم ;
مثل اين كه بگوييم ما اين خدا را داريم و آن خداي دومي را نداريم . قبلا گفتيم كه
براي خدا دو فرض نمي شود، پس اين يك واحدي است كه ثاني برايش
فرض نمي شود. چون گفتيم واجب الوجود اصلا برايش دوتا فرض نمي شود، چرا؟
براي اين كه اگر دو تا شد ديگر از واجب الوجود بودن بيرون ميآيد.
پس حضرت ميفرمايد: اگر مراد از اين وحدت وحدت عددي باشد كه رأس
اعداد است "فهذا ما لا يجوز" اين جور واحد در خدا ممكن نيست "لان ما لا ثاني له
لا يدخل في باب الاعداد" زيرا آن كه اصلا دوم برايش فرض نمي شود در باب
اعداد وارد نيست .
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 176