نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 125
و منظمي را ببيند نمي تواند با افكار ماترياليستي آن را توجيه مادي كند و
معتقد است كه هوش و فكر مآل انديشي به كار رفته تا آن ساختمان موجود
شده است، آيا براي چنين انساني اين نظام باعظمت عالم و حتي فقط نظم و ترتيبي
كه در خورشيد و ماه و ستارگان وجود دارد به طوري كه هيچ برخوردي با هم ندارند
- در عين حالي كه حركت دارند - كمتر از آن ساختمان است ؟
ما در وجود خودمان حساب كنيم كه مثلا چشم ما تمام ريزه كاريهايي را كه در
يك وسيله عكس گرفتن يا در يك ميكروسكوپ يا تلسكوپ به كار رفته است
داراست و يك متخصص مناظر و انعكاس و انكسار نور ميتواند بفهمد چقدر اين
چشم مجهز خلق شده است . همين طور جهاز هاضمه و دافعه و كليه و كبد و ريه كه
مثلا ريه چند ميليون حباب دارد كه اينها انبساط و انقباض پيدا ميكنند و هوا داخل
آنها ميشود و خون از قلب به پشت ريه ميآيد و بعد ريه باز ميشود هوا را ميگيرد
و اكسيژن هوا را گرفته خون صاف اكسيژن را به قلب ميرساند و از آنجا به وسيله
رگها به تمام بدن ميبرد. آيا ميتوانيم بگوييم همين طور تصادفا اتمها و مولكولها و
سلولها به هم چسبيده اند و تصادفا چشم و قلب و ريه را به وجود آورده اند؟
تصادف و حكم عقل و وجدان
آيا اين توجيه مادي فيلسوف ماترياليست براي وجود انسان، حيوانات، گياهان،
آسمانها، زمين و ستارگان كه ماده منهاي شعور و فكر و عقل را مبدأ ميگيرد و
ميگويد: اتمها مثلا در انسان تصادفا به صورت سلول و سلولها به صورت اعضاء و
اعضاء به صورت جهازات منظم شامه، باصره، سامعه، ذائقه، هاضمه و غيره
در آمده، و يا اجزاي وجودي حيوانات و گياهان را ماده بي عقل و شعور
اين چنين منظم به وجود آورده است، قابل قبول است ؟ همان گونه كه توجيه مادي
در مورد ساختمان مورد اشاره را عقل قبول نمي كند، اين توجيه مادي را نيز قبول
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 125