responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى نویسنده : مهدى لطفى    جلد : 1  صفحه : 21

از سفرهايش به قم در راه به عده‌اى كه مشغول عيش و طرب بوده‌اند برخورد مى‌كند.

امر به معروف و نهى از منكر مى‌كند لكن چون مؤثر واقع نمى‌شود با آنها برخورد مى‌كند و دستگاه لهو و معصيت آنان را به هم مى‌زند. و به لطف خداوند آنها ايشان را احترام كرده، و جسارتى به ايشان نمى‌كنند.[1]

او فردى مؤمن و عابد بود. به نقل فرزند بزرگوارشان وى همواره بر خواندن سوره توحيد مداومت داشت به گونه‌اى كه در خواب هم اين سوره را قرائت مى‌نمود و عشق و علاقه وافرى داشت به ساحت قدس سالار شهيدان حضرت سيد الشهداء عليه السّلام و دو مرتبه با پاى پياده به سفر كربلا مشرف شده بودند.[2]

او از بس كه دلداده امام حسين عليه السّلام بود وصيت كرده بود كه قبر وى را كنار جاده قرار دهند تا گرد و غبار كاروان كربلا و زائرين امام حسين به هنگامى كه از آنجا مى‌گذرند بر روى قبر او نشيند. بسيار مواظب بود بر خواندن زيارت عاشورا و هر روز بالاى بام مى‌رفت و امام حسين را با اين زيارت شريف زيارت مى‌نمود.

او عاقبت بعد از عمرى نيكنامى و ترويج دين، در سنين هفتاد و سه سالگى در سال 1325 در همان محل سكونت خود دار فانى را وداع كردند.


[1]- خورشيد آسمان فقاهت، ص 11.

[2]- آيت اللّه العظمى گلپايگانى در مورد سفر پدرشان اتفاق جالبى را نقل نمودند كه« پدرم سماورى ذغالى از كربلا آورده بود كه آن زمان سماور در ايران چندان متداول نبود زمانى بعضى از ياغيها به دد حمله مى‌كنند و مردم ده همه به برج وسط ده پناهنده مى‌شوند اتفاقا پدر آقا و فرزندان در همان منزل در پستو مى‌ماند، سماور روشن بوده و در آن را برداشته بودند تا آب بريزند كه آن ياغيها داخل منزل مى‌آيند و چون مى‌بينند آتش در وسط و آب در اطراف آن ميجوشد بهم مى‌گويند اين معجزه است لذا ديگر متعرض آنها نشده و از خانه بيرون مى‌روند» و باز فرمودند كه« من و همشيره در مسافرت پدرم به كربلا كوچك بوديم از شبى كه ايشان مشرف شدند يك سگ مى‌آمد و هر شب بالاى پشت بام حراست مى‌داد. و روزها در باربند مى‌خوابيد وقتى كه پدرمان برگشت آن سگ را ديگر نديديم.

نام کتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى نویسنده : مهدى لطفى    جلد : 1  صفحه : 21
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست