محمّد خانمحمّدى
خورشيد تابان فقاهت
آنروز روز غربت سجّادهها بود
روز افول دست سرسبز دعا بود
در گريههاى خود صراحت داشت خنده
بىتو دگر بوى جراحت داشت خنده
بر شانها تشييع جان كرديم آنروز
بىمدّعا كارى گران كرديم آنروز