از بوم محن بومهن ارخاست عجب نيست
گرمى بنخيزد همه خيزد عجب اينجا
بس فتنه كه از خاك بر افلاك برآمد
اجرام سماوى شده بر خاكى، اعدا
گاو بره و كژدم و قوس و اسد و دلو
ماهى، سرطان، خوشه، ترازو، بز و جوزا
بر خلق زمين جمله بروجاند بر افلاك
مردم كُش و خونريز و شرانگيز و شررزا
گرگ است بره بر سر ارّان و فلسطين
از سُنبله خون ريزد بر كوفه و صنعا
ميزان ستم افشاند بر كابل و كشمير
بىحرمتى آغازد در وادى بطحا
خرچنگ كژآهنگ ز افريقيه تا بلخ
كژ خصلتى آموزد و انگيزد بلوا
جوزا به سر مصر بلا ريزد و از قوس
تير فتن آيد سوى بغداد و بخارا