دكتر مظاهر مصفّا
ماه عَلم علم نبى
تارست به چشمم ز ثرى تا به ثريّا
بارست به دوشم غم حال و دى و فردا
پيش نظرم زشت نمايند مناظر
روى بصرم تيره نشينند مَرا يا
سيلابه اشك است به چشمم همه گردون
گردابه خون است به پيشم همه دنيا