نام کتاب : انديشه هاى فقهى- سياسى آيتاللّه العظمى گلپايگانى در عصر غيبت نویسنده : امامى، محمدمهدى جلد : 1 صفحه : 22
مىسازد به اين كه اولا حدود هر چيزى كه واضع شريعت تصريح كرده
است با بررسى، تعريف و تحديد حدود و اصول آنچه كه واضع شريعت آنها را تعريف كرده و
حدود آنها را مشخص كرده و بيان و تصريح شدهاند، استنباط و تشخيص دهد، ثانيا احكام
صحيح هريك از اينگونه موضوعات را بر طبق غرض، مقصد و مقصود واضح شريعت، آن هم
براساس آن ملت و شريعتى كه آن شريعت براى آن ملت و جامعه دينى، مدنى و سياسى تشريح
كرده است به دست آورد[1]. دانش سياسى يا علم مدنى در
انديشه معلم ثانى معناى گستردهتر از تعريف ارسطو در علم السياسة دارد، به نظر
فارابى علم مدنى/ دانش سياسى در تمدن اسلامى خاستگاهى دوگانه دارد، زبانشناسى و
منطق، دانش سياسى منبعث از زبانشناسى ناظر به جزئيات آراء و افعال ارادى مسلمانان
به عنوان ملتى خاص است كه فارابى با تأسى به اصطلاحات رايج زمان خود آن را «فقه»
يا «فقه مدنى» مىنامد «كلام في الملة و الفقه مدنى»[2]
اما دانش سياسى مبتنى بر منطق يا علم مدنى به اصطلاح فلاسفه، كه جزيى از فلسفه
عملى است، با توجه به ساختار پژوهشى كه فارابى درباره منطق بيان مىكند، به احصاء
افعال و علائق ارادى «كلى» مىپردازد، فقه در انديشه معلم ثانى، همانند فلسفه
سياسى يا سياست مدن در تعريف