هم مىباشد و طبيعتا استخوانبندى و تغذيه
بچه در شكم مادر با حكمت الهيه از همان غذايى كه مادر استفاده مىكند تأمين مىگردد (غذاؤه ممّا يأكل امّه و يشرب ممّا يشرب)[1] و از
سوى ديگر به دليل تأثير غذا در رحم و روح، مادر بايد توجه داشته باشد كه اوّلا
لقمهاى كه به دهان مىگذارد حلال بوده و از غذاهاى شبههناك خصوصا در آن ايام
جدّا پرهيز نمايد كه بى توجهى به اين امر قطعا آثار سوء دربر خواهد داشت و شيطان
هم از راه غذاى حرام در انعقاد نطفه شركت مىكند، ثانيا از غذاهايى كه پروتئين
فراون دارد مانند گوشت گوسفند، ماهى، مرغ، تخممرغ، پنير و بطور كلى حبوبات و
كلسيم كه براى ساخته شدن استخوان لازم بوده و در شير بيشتر وجود دارد يا آهن كه براى
رفع كمخونى در گوشت و جگر و سبزيها (خصوصا اسفناج) و سيبزمنى و عدس و لوبيا و
بادام و فندق هست استفاده كند كه تجربه نشان داده در رشد و نمو جنين و سلامتى ماد
و لطافت جسمى طفل تأثير مثبت خواهد داشت و علاوه اثر روحى هم دارد، مادر در هنگام
آبستنى اگر از غذاهاى مقوّى مثل سيب و خرما استفاده كند در شكيبايى وشجاعت فرزند
مؤثر خواهد بود و در رواياتى اشاره شده خوردن «به»- خصوصا صبح ناشتا- فرزند را
خوشبو و زيبا مىنمايد و مايه قوّت قلب و روشنايى ضمير مىباشد، و همجنين مكيدن
كندر موجب ازدياد عقل و قوه حافظه و شجاعت طفل مىگردد، و سفارش شده در همان ماهى
كه وضع حمل مىكند خرما بخورد كه فرزند را بردبار و پرهيزگار خواهد نمود.[2] (بديهى است براى زن آبستن افراط در
خوردن از هر نوعى كه باشد ممنوع است).
گذشته از همه اينها آن حالات روحى مادر از اهميّت بيشترى برخوردار
است، بطور مثال اگرچه فكر گناه، گناه محصوب نمىشود ولى زن آبستن در ايّامى كه
بچّه در شكم دارد اگر فكر گناه بكند مسلّم در قلب و روح جنين اثر سوء خواهد داشت و
اگر نطفه فرزند در