نام کتاب : مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام ت تنبیه الخواطر نویسنده : ورام بن ابی فراس جلد : 1 صفحه : 291
والامرتبه، بزرگ منزلت، بنگر، چون وضع دنيا را با نظر تيز بين
خود دانسته است، چگونه با بىاعتنايى آن را به دور انداخته، در حالى كه از همه كس
بيشتر دسترسى داشت، به گفته خود آن بزرگوار:
«به خدا قسم اگر بخواهم،
از انواع پارچههاى حرير شما، از حرير سفيد مىپوشم، و از مغز گندم، سينه مرغان
تغذيه مىكنم و در لطيفترين شيشه و بلور، آب زلال مىآشامم (8).» وقتى كه مصعب بن
عمير خدمت رسول خدا آمد، پوست دباغى نشدهاى بر تن داشت، فرمود: به اين مرد نگاه
كنيد، كه خداوند دلش را نورانى ساخته است، من او را ديده بودم كه پدر و مادرش،
بهترين غذا و نرمترين لباس را در اختيار او قرار مىدادند، اما عشق خدا و پيامبر
6 او را به اين حال انداخته است (9). اويس قرنى را به سبب زيادى عبادت و سختگيرى
بر خويشتن در خوراك، كسانش ديوانه مىپنداشتند براى او خانهاى در بيرون منزلهاى
خود ساختند، يكى دو سال مىگذشت چهره او را نمىديدند، اول اذان از منزلش بيرون
شده و آخر شب بر مىگشت، تا آنجا كه پيامبر خدا 6 فرمود: من رايحه ملكوتى را از
طرف يمن استشمام مىكنم (10)، مقصودش آن بزرگوار بود؛ بنا بر اين زياده از مقدار نياز
اين دنيا انسان را به خود مشغول مىكند، و اندك از آن به قدر نياز، كفايت مىكند و
به خير آخرت و نعمتهاى آن مىانجامد.
مثل بنده در فراموش كردن
از خود و هدف خويش، همانند آن زائر خانه خداست كه در منزلهاى سر راه بايستد و به
شترش علف دهد، آن را تيمار و نوازش كند و به آن جلهاى رنگ برنگ بپوشاند، و انواع
علوفه را براى او فراهم كند و آب سرد به او بنوشاند، و سرگرم اين كارها شود تا
قافله را گم كند، و غافل از حج، و رفتن قافله و ماندن در بيابان، تا اينكه بميرد و
درندگان او و شترش را پاره پاره كنند، امّا زائرى كه هوشيار است، كار شتر را جز
مقدارى كه آن حيوان را قادر بر راه رفتن سازد، اهميّت نمىدهد و در همان حال كه
شتر را تيمار مىكند دلش متوجه كعبه و
نام کتاب : مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام ت تنبیه الخواطر نویسنده : ورام بن ابی فراس جلد : 1 صفحه : 291