نام کتاب : لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه نویسنده : علامه مجلسی جلد : 8 صفحه : 777
است كه با ايشان احسان كنند.
و منقول است در صحيح از
زكريا بن ابراهيم كه گفت نصرانى بودم و به شرف اسلام مشرف شدم و بحج رفتم و به
خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه عليه مشرف شدم و حال خود را عرض نمودم كه
نصرانى بودم و مسلمان شدم حضرت فرمودند كه چه چيز سبب اسلام تو شد عرض نمودم كه
هدايت الهى حضرت فرمودند كه حق سبحانه و تعالى ترا هدايت كرد، پس دعا كردند سه
مرتبه كه خداوندا او را هدايت كن به هدايات خاصه خود اى فرزند هر چه خواهى سؤال كن
عرض كردم كه پدر و مادرم و اهل خانهام همه نصارىاند، و مادرم بهر دو چشم
نابيناست و من با ايشان مىباشم آيا در ظرف ايشان چيزى بخورم حضرت فرمودند كه آيا
گوشت خوك مىخورند گفتم نه و دست به خوك يا گوشت خوك نمىرسانند فرمودند كه باكى
نيست، و رعايت احوال مادرت بكن و با او نيكى بسيار بكن و چون بميرد تو كارهاى او
را به جا آور و بر او نماز كن، پس چون به كوفه مراجعت نمودم با او شروع نمودم در
ملاطفت و مهربانى و طعام بخورد او مىدادم، و شپش سر و جامهاش را مىجستم و خدمت
مىكردم او را، پس بمن گفت كه اى فرزند وقتى كه بر دين من بودى با من چنين سر نمىكردى
و الحال كه از اين سفر برگشته با من اين مهربانيها مىكنى چه چيز باعث شد گفتم كه
در اين سفر به خدمت فرزند رسول خدا و امام زمان رسيدم و او مرا چنين فرمود، مادرم
گفت كه اين پيغمبر است و اين وصيت پيغمبرانست گفتم پيغمبر ما خاتم پيغمبرانست و
بعد از او پيغمبرى نيست و ليكن فرزند پيغمبر و جانشين اوست مادرم گفت اى فرزند دين
تو بهترين دينهاست بگو چه مىبايد گفت پس اعتقادات را بر او عرض نمودم و شهادات را
گفت و به شرف
نام کتاب : لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه نویسنده : علامه مجلسی جلد : 8 صفحه : 777