نام کتاب : لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه نویسنده : علامه مجلسی جلد : 8 صفحه : 665
صاحب الامر تا به مرتبه كه مىيافتم كه اگر در آنجا مىبودم
دو سه روزى بيشتر نبوده و اصل مىشدم، و با خود قرار داده بودم كه در زمستان در
نجف اشرف باشم اگر بمانم و مكاشفات بسيار رو داده بود با آن كه شبى نشسته بودم در
رواق عمران سنه دست داد و گويا بر در روضه مقدسه عسكريينيم و قبر آن حضرتين در
نهايت ارتفاع و طول و عرض بود، و صندوق پوشى از مخمل سبز بر آن صندوق پوشانيدهاند
و حضرت صاحب الامر صلوات اللَّه عليه پشت بر صندوق دادهاند رو به درگاه چون نظرم
به حضرت افتاد شروع نمودم در خواندن اين زيارت جامعه و در حفظ داشتم تا جميع را بر
آن حضرت خواندم و غرضم زيارت بود با مداحى حضرات و چون تمام شد حضرت فرمودند نعمت
الزّيارة خوب زيارتى است عرض نمودم و اشاره كردم به قبر كه زيارت جد شماست حضرت
تقرير فرمودند و فرمودند كه داخل شو بنده داخل شدم و ميل بدست راست كرده ايستادم
فرمودند كه پيش آ عرض نمودم كه يا ابن رسول اللَّه مىترسم كه مبادا از من ترك
ادبى واقع شود و كافر شوم فرمودند كه كافر نمىشوى پيش آ دو قدمى پيش رفتم و
ايستادم باز فرمودند كه پيش آ و جلالت حضرت مانع بود و اطاعت واجب و در اضطراب
بودم حضرت فرمودند كه مترس و پيش آى تا نزديك رفتم، فرمودند بنشين نشستم بدو زانو
با ارتعاش و اضطراب تمام و توجّهات بسيار فرمودند و آن سنه برطرف شد و آن عشق حضرت
امير المؤمنين منقلب شد به عشق حضرت صاحب الامر صلوات اللَّه عليهما و قبل از اين
واقعه مفارقت را ممتنع مىدانستم و روزش يا روز بعد از آن متوجّه زيارت عسكريين
صلوات اللَّه عليهما شدم و در آن رفتن و يك شب در روضه مقدسه ماندن فتوحات عظيمه
دست داد و هر چه در آن واقعه ديده بودم همه واقع
نام کتاب : لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه نویسنده : علامه مجلسی جلد : 8 صفحه : 665