نام کتاب : لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه نویسنده : علامه مجلسی جلد : 1 صفحه : 533
و ظاهرا اين عبارت روايت است يا مضمون روايت كه به صدوق رسيده
است، و بسيار تتبع نموديم و ظاهر شد كه صدوق بىمستندى حرف نمىزند و قطع نظر از
وقوع حديث نيز دغدغه نيست در اين كه مدار زنان بر اين است و شير ايشان بر پيراهن
ايشان مىريزد و اگر لازم بود اجتناب از آن به اعتبار آن كه فضله غير مأكول اللحم
است البته مىبايست بخصوص اين مىفرمودند.
و هم چنين چرك و عرق و
غير اينها به آن كه احاديث بسيار وارد شده است قريب به تواتر كه عرق جنب و حايض
اگر به بدن غير ايشان رسد ضرر ندارد و تفصيلش إن شاء اللَّه خواهد آمد.
[حكم آثار نجاست پس از
شستن]
(و سئل الرّضا صلوات
اللَّه عليه عن الرّجل يطأ فى الحمّام و فى رجله الشّقاق فيطأ البول و النّورة
فيدخل الشّقاق اثر اسود ممّا وطئ من القذر و قد غسله كيف يصنع به و برجله الّتى
وطأ بها أ يجزئه الغسل ام يخلّل اظفاره بأظفاره و يستنجى فيجد الرّيح من أظفاره و
لا يرى شيئا فقال لا شىء عليه من الرّيح و الشّقاق بعد غسله)
و از حضرت على بن موسى
الرضا صلوات اللَّه عليهما سؤال كردند از شخصى كه به حمام رود و نوره كشد و در پاى
او تركها باشد چنانكه متعارفست كه پاشنه پاها مىتركد خصوصا وقتى كه پا برهنه
باشند، يا نعلين عربى در پا داشته باشند و متعارفست كه در حمام بول مىكنند پس
داخل اين تركيدها مىشود اثر سياهى نوره چون بر آن راه رفته است و پا گذاشته است
در حال كشيدن نوره يا غير آن و پا را شسته است و سياهى نوره مانده است چه كند باين
سياهى نجس داند و غسلى كه كرده است صحيح نداند به اعتبار آن كه آب به ته آن نرسيده
است يا به اعتبار نجاست زير نوره، يا آن كه شسته است كافى است، و از آن جمله به
زير ناخنها نيز رفته است يا ناخنها متعارف است كه چركى مىدارد آيا ناخنهاى پا را
به ناخنهاى دست تخليل بكند؟ و چرك آن را يا سياهى نوره را بيرون آورد و يك نسخه
اظفاره ندارد بنا بر
نام کتاب : لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه نویسنده : علامه مجلسی جلد : 1 صفحه : 533