نام کتاب : لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه نویسنده : علامه مجلسی جلد : 1 صفحه : 270
تاويلات وقتى در كار است كه حديثى ديگر نباشد و پيش گذشت
احاديث بسيار كه دلالت بر طهارت آب چاه مىكرد و اين دو حديث نيز مثل آنهاست و
ممكن است كه صدوق چاه را با اين نجاسات نجس داند و به سبب مردن حيوان نجس نداند
مگر وقتى كه از هم به پاشد و نجاسات اندرونى بيرون آيد چنانكه در پيش اشاره به آن
شد.
[هر گاه عذره آدمى در
چاه افتد]
(و متى وقعت فى البئر
عذرة استقى منها عشر دلاء فان ذابت فيها استقى منها اربعون دلوا إلى خمسين دلوا)
و هر گاه در چاه افتد
عذره آدمى ده دلو دلو آب بكشند پس اگر از هم به پاشد در چاه چهل دلو بكشند تا
پنجاه دلو بكشند به نحوى كه در سگ گذشت و روايت قوى است و در آن واقع است چهل يا
پنجاه و نه تا پنجاه و اگر چه در روايت ضعفى است علما به آن عمل كردهاند و قايل
به پنجاه شدهاند كه بيشتر بهتر و پيش گذشت در صحيحه ابن بزيع كه چند دلوى مىكشند
و يا چيزى نمىكشند و در صحيحه على ابن جعفر نيز گذشت الحال پس اظهر استحباب نزح
است و چند دلو كه اقلش سه است كافيست و باين روايت عمل نمودن بهتر است و اللَّه
تعالى يعلم.
[در حريم چاه]
(و البئر اذا كان إلى
جانبها كنيف فان كانت الارض صلبة فينبغى ان يكون بينهما خمسة اذرع و ان كانت رخوة
فسبعة اذرع)
و چاه هر گاه در جانب آن
آن خانه باشد كه چالهاش به آب رسيده باشد پس اگر زمين سخت باشد سزاوار آنست يعنى
سنت است كه در ميانه چاه و چاله پنج زرع باشد به گز دست و اگر زمين سست باشد پس
سنت هفت كز است و همين مضمون را كلينى در روايت قوى نقل كرده است و به جاى صلبه
كوه گفته است. به جاى رخوه سهل گفته كه دامن كوه باشد و صدوق چنين فهميده است كه
حضرت صلوات اللَّه عليه بر سبيل مثال گفته است و علما متابعت او كردهاند و ممكنست
كه روايتى ديگر به صدوق رسيده باشد به همين عبارت كه نقل كرده باشد آن را.
نام کتاب : لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه نویسنده : علامه مجلسی جلد : 1 صفحه : 270