responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لهوف منظوم یا معارج المحبة (منظوم فارسی لهوف) نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 136

به‌گفتش دختر سلطان والا

كه آن كس را كه خواهى هست، اينجا

چو اين بشنيد خود برداشت سرپوش‌

چو جان بگرفت آن سر را در آغوش‌

بگفت اى سرور و سالار اسلام‌

ز قتلت مر مرا روز است چون شام‌

پدر! بعد از تو محنتها كشيدم‌

بيابانها و صحراها دويدم‌

همى گفتندمان در كوفه و شام‌

كه اينان خارجند از دين اسلام‌

مرا بعد از تو اى شاه يگانه‌

پرستارى نبد جز تازيانه‌

ز كعب نيزه و از ضرب سيلى‌

تنم چون آسمان گشته است نيلى‌

بدان سر جمله آن جور و ستمها

بيان كردىّ و آن درد و ألمها

بيان كرد و به‌گفت اى شاه محشر!

تو برگو كى بريدت سر ز پيكر؟

كدامين ظالم اى سلطان مظلوم؟

تو را از زندگانى كرد محروم؟

مرا در خورد سالى دربدر كرد

اسير و دستگير و بى‌پدر كرد

همى گفت و سر شاهش در آغوش‌

بناگه گشت از گفتار خاموش‌

بريد آن مرغ خوش الحان، نفس را

به خاك افكند اين خاكى قفس را

پريد از اين جهان و در جنان شد

در آغوش بتولش آشيان شد

خديو بانوان دريافت آن حال‌

كه پرّيده است مرغ بى‌پر و بال‌

به بالينش نشست آن غم رسيده‌

به گرد او زنان داغ ديده‌

فغان برداشتندى از دل تنگ‌

به آه و ناله گشتندى هم‌آهنگ‌

نام کتاب : لهوف منظوم یا معارج المحبة (منظوم فارسی لهوف) نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 136
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست