responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 178

زينب سلام اللَّه عليها سخن آن پليد را بشنيد و فرمود: اى ابن زياد، كسى از ما را باقى نگذاردى اگر بر قتل او عزم كردى مرا نيز با وى بكش.

سجاد 7 به عمّه‌اش فرمود: «عمّه، خاموش باش تا با وى سخن بگويم».

بعد امام رو به ابن زياد كرد و فرمود: «آيا به كشته شدن تهديدم مى‌كنى، مگر ندانستى كه كشته شدن عادت ما و شهادت كرامت ماست».

بعد ابن زياد عليه لعائن اللَّه فرمان داد تا على بن الحسين 8 و اهل البيت را در خانه‌اى كنار مسجد اعظم اسكان دهند.

زينب 3 فرمود: نزد ما زن عربيّه نيايد فقط امّهات ولد يا كنيزان آيند چه آنان اسير بودند آن گونه كه ما اسيريم.

بعد ابن زياد عليه لعائن اللَّه فرمان داد تا رأس انور حسين 7 را در بازار و كوى و برزن كوفه بگردانند.

چه زيبا و سزاوار است كه اشعار يكى از ديده‌وران را كه در سوگ شهيدى از آل رسول اللَّه 6 سروده بياورم و بدان تمثّل جويم:

رأس ابن بنت محمّد و وصيّه‌

للنّاظرين على قناة يرفع‌

رأس دخترزاده محمّد و وصىّ او، براى تماشاگران بالاى نيزه مى‌رود

و المسلمون بمنظر و بسمع‌

لا منكر منهم و لا متفجّع‌

و مسلمانان مى‌ديدند و مى‌شنيدند، هيچ كس را حالت انكار يا درد فاجعه نبود

كحلت بمنظرك العيون عماية

و اصمّ رزؤك كلّ اذن تسمع‌

منظر روى تو ديده‌ها را سرمه كورى كشيد، و مصيبت تو هر گوش شنوا را كر كرد

ايقظت أجفانا و كنت لها كرى‌

و انمت عينا لم تكن بك تهجع‌

ديدگانى كه تو مايه آرامش آنها بودى اكنون بيدار، و آنها را كه از ترس تو خواب نداشتند به خواب بردى‌

ما روضة الّا تمنّت انّها

لك حفرة و لخطّ قبرك مضجع‌

روضه‌اى در روى زمين نيست جز آن كه آرزوى مرقد تو شدن را دارد

[جريان عبد الله بن عفيف ازدى‌]

راوى گويد: سپس ابن زياد لعنة اللَّه عليه، بر فراز منبر قرار گرفت حمد و ثناى خدا

نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 178
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست