نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 160
آسمان بر تو درود فرستاد، اين حسين توست كه عريان و خون آلود
با اعضاى قطعه قطعه بيفتاده، واى از اين مصيبت، دختران تو اسيرند، شكايتها را به
نزد خدا و نزد محمّد مصطفى و نزد علىّ مرتضى و فاطمه زهرا و حمزه سيّد الشهداء
مىبرم.
وا محمّداه! اين حسين
است كه در اين بيابان كه باد صبا بر آن خاك پاشد كشته زنازادگان است، امان از اين
همه حزن و اندوه، و اين همه سختى و بلا بر تو اى ابا عبد اللَّه، گوئيا جدّم رسول
اللَّه 6 امروز دنيا را ترك فرمود.
در روايات ديگر: وا
محمّداه! دخترانت اسير و ذرّيّه تو كشتهشدگانى هستند كه باد صبا بر پيكرهايشان
خاك فرو پاشد، اين حسين است كه سر انورش از قفا بريده شده بىهيچ عمامه و ردا.
پدرم فداى عزيزى كه
سپاهش در روز دوشنبه تار و مار و خيامش طناب بريده بر باد رفت، پدرم فداى آن عزيز
كه به سفر نرفته تا اميد بازگشتش باشد، و مجروح نيست تا مداوا گردد، پدرم به فداى
آن كه جانم فداى اوست، پدرم فداى غمزدهاى كه شهيد شد، تشنهاى كه تشنه لب رفت،
پدرم به فداى عزيزى كه از محاسن وى خون چكيد، پدرم فداى آن كه جدّش رسول اللَّه
است، پدرم فداى آن كه سبط پيامبر است.
پدرم به فداى محمّد
مصطفى باد، پدرم به فداى على مرتضى، پدرم به فداى خديجه كبرى، پدرم به فداى فاطمه
زهرا سيده زنان، پدرم به فداى آن كه آفتاب برايش بازگشت تا نماز گزارد.
راوى گويد: به خدا كه زينب
در اين نوحهسرايى دوست و دشمن را گريانيد.
سپس سكينه[1] جسد مطهّر
پدر را به آغوش كشيد كه عدهاى از اعراب او را از جسد
[1]- سكينه دخت حسين بن علىّ بن أبى طالب، زنى با
كرامت و نبالت بوده، سيّده زمان عصرش، وفاتش 117 ه. به شمار است، نسبت بعضى از
مورّخان به حضرتش را كذب محض مىدانيم، كه در اين جا ذكر آن مناسب نيست.