نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 132
امام 7 برادرش عبّاس[1] و فرزندش على[2] را به سويشان فرستاد و فرمود: «آنان
را به سكوت فراخوانيد قسم به جانم چه گريهها كه در پى دارند».
[امان نامه شمر براى فرزندان
ام البنين]
راوى گويد: نامه ابن
زياد به عمر بن سعد رسيد كه وى را تحريض به جنگ و شتاب در آن، و از تأخير در جنگ
بر حذر داشته، كه ابن سعد و لشكر به سوى حسين 7 يورش بردند. و شمر بن
ذى الجوشن[3] لعنة اللَّه
عليه پيش تاخت و ندا در داد
[1]- عبّاس بن علىّ بن أبى طالب، مادرش امّ البنين
دخت حزام بن خالد بن ربيعة بن وحيد عامرى است و او پسر بزرگ ام البنين است مكنّى
به ابو الفضل. زيبا روى و جمالى به كمال داشت با قامتى بر افراشته، چون بر اسب
مىنشست قدمهايش به زمين مىرسيد، ملقّب به قمر بنى هاشم و سقّاء، علمدار روز
عاشورا است، او آخرين برادر امام است كه به دست زيد بن رقاد جنبى و حكيم بن طفيل
طائى به شهادت رسيد و هر دو را آفتى بر پيكر رسيد.
مقاتل الطالبيين: 84- 85، تسمية من
قتل مع الحسين: 149، رجال الشيخ: 76، انصار الحسين: 131، گويد: نام مبارك او در
زيارت و ارشاد و طبرى و اصفهانى و مسعودى و خوارزمى آمده است.
[2]- علىّ بن الحسين الأكبر، كنيه أبو الحسن، از
سادات و شجاعان طالبيان، مادرش ليلى دخت أبى مرّة( قره) دختر عروة( عمرو) بن مسعود
بن مغيث( معبد) ثقفى، مادر ليلى ميمونه دخت ابى سفيان بن حرب است، عمر على اكبر 27
سال، به روايتى با امّ ولدى ازدواج كرده بود. او اوّل شهيد از بنى هاشم است كه با
نيزه مرّة بن منقذ بن نعمان عبدى در حالى كه در پيرامون پدر از وى دفاع مىكرد به
شهادت رسيد، و اصحاب امام به مرة حمله كرده با شمشير قطعه قطعهاش كردند، گويند:
در خلافت عثمان متولّد شد و على اكبرش خواندند تا تميز بين او و زين العابدين
باشد.
مقاتل الطالبيين: 80- 81، الطبقات
5/ 156، تسمية من قتل مع الحسين: 150، رجال الشيخ: 76 كه وى را على اصغر آورد، نسب
قريش: 57، البداية 8/ 185، الاعلام 4/ 277، انصار الحسين: 129، در كتب ارشاد و
طبرى و اصفهانى و خوارزمى و مسعودى نام او به ميان آمده است.
[3]- شمر بن ذى الجوشن، اسمش شرحبيل بن قرط ضبابى
كلابى، ابو السابغه از سركردگان كشتار كربلاء و دشمنان سرسخت حسين شهيد 7 است، در اوايل امرش از رؤساء در هوازن بود، و به شجاعت موصوف، در صفين با
على 7 بود، ابو اسحاق سبيعى شنيد كه شمر بعد از نماز مىگفت: خداوندا
تو مىدانى كه من شريفم مرا بيامرز!!! بدو گفت: چگونه خدا تو را بيامرزد با آن كه
در شهادت فرزند پيامبر كمك كردى( اين همه جنايت نمودى) شمر گفت: واى بر تو چه
مىتوانستم بكنم، امراى ما اينانند كه به امرى ما را مأمور كردند و مخالفت
ننموديم. و اگر مخالفت مىورزيديم از اين خرها بدتر بوديم، در قيام مختار، از كوفه
گريخت و به دهى از دهات خوزستان به نام كلتانيه پناه برد، لشكر مختار محاصرهاش
كردند و غافلگيرش نمودند، شمر در مقام دفاع بر آمد و پيش از آن كه لباسش را به تن
كند، درگيرى ناچيزى شد و ابو عمرة بر وى دست يافت و وى را بكشت، و جثه پليدش را
نزد سگان انداختند.
الكامل في التاريخ 4/ 92، ميزان
الاعتدال 1/ 449، لسان الميزان 3/ 152، جمهرة الانساب 72، سفينة البحار 1/ 714 و
الاعلام 3/ 175.
نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 132