responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : کشف الیقین ت آژیر نویسنده : علامه حلی    جلد : 1  صفحه : 220

مردان از اين كه من على را در مسجد سكنا دادم غمگين شده‌اند. به خدا سوگند من نه آن گروه را بيرون كردم و نه على را سكنا دادم. همانا خداوند عزّ و جلّ به موسى و برادرش وحى كرد كه مردم‌تان را در مصر در خانه‌هايى جاى دهيد و خانه‌هاتان را در قبله قرار دهيد و نماز بر پا داريد، و به موسى دستور داد در مسجدش سكونت نورزد و در آن نكاح نكند و جز هارون و فرزندان او را در آن وارد نسازد، و على براى من همچون هارون است براى موسى. او برادر من است در برابر خاندانم و مسجد من براى هيچ كس حلال نيست كه در آن زن به نكاح درآورد مگر براى على و فرزندانش، و هر كس با او بدى پيشه كند به اين سمت برود- و با دستش به طرف شام اشاره كرد[1].


[1] ابن شهرآشوب در مناقب 2/ 195 مى‌گويد:

« ويژگى اين دو[ يعنى: فاطمه و على- 8-] در گشودن در اين دو، دليل است بر فزونى رتبه اين دو و خشنودى خدا از آن‌ها، و جواز اقامت با جنابت در مسجد دليل طهارت و عصمت آن دو مى‌باشد».

شيخ امينى در الغدير 3/ 213- 211 اين سخن را با تفصيل بيش‌ترى بيان كرده است كه مى‌توانيد بدان مراجعه كنيد.

علّامه بياضى در صراط المستقيم 1/ 233- 232 مى‌گويد:

« اگر خداوند كه به درون آن‌ها آگاه است در آن‌ها را بست و در على را گشود، همين آگاهى به درستى باطن على در برابر آن‌ها ايجاب مى‌كند كه على بر آن‌ها امتياز داشته باشد و با اين كار، از پيروى كردن از آن‌ها منع كرده است، چه، به شرف نام او و ظهور برترى‌اش اشاره كرده و نقص و عدم صلاحيت آن‌ها را با تعريض بيان داشته است.» علّامه مجلسى در بحار الانوار 39/ 35- 34 مى‌گويد:

« اين دليل فضيلت والا و بزرگوارى گرانسنگى است كه مستلزم امامت و خلافت و عصمت و طهارت مى‌باشد و به همين سبب على( ع) در شورا بدان احتجاج مى‌كند، و چه فضيلتى درخشنده‌تر از اين كه پس از اخراج حمزه سيد الشهداء با كهولت سن و قديم العهد بودن، او در مسجد جاى گيرد و تنها او اجازه داشته باشد در مسجد، جنب بگردد؟ و آيا چنين سخنى جز براى بيان سزاوارى او به رياست عظمى و خلافت كبر است؟».

شيخ مظفّر در دلائل الصّدق 2/ 410- 409 مى‌گويد:

« به طور كلّى استثنا كردن در ابو بكر كه از كسانى نبود كه خداوند او را از پلشتى پاك كرده باشد تا بتواند با جنابت به مسجد درآيد وجهى نداشت، به علاوه آن كه او براى پيامبر6 همچون هارون براى موسى نبود تا پيوندش با او زيبا باشد، پس آن چه دليل استثناى در اوست باطل است به ويژه با ضعف سند و ناهمسويى آن با اخبارى كه به بستن در او و در افراد شايسته‌تر از او كه از رعايت و كرامت برخوردار بودند يعنى حمزه شير خدا و شير پيامبر و عبّاس عموى پيامبر، تصريح دارند، تا جايى كه عبّاس خواهش كرد تنها مقدارى از در را باز بگذارند كه تنها او بتواند وارد شود ولى پيامبر اجازه نداد عبّاس منفذى هم داشته باشد.

پيامبر با اين كار برترى امير المؤمنين( ع) را بر همه صحابه آشكار كرد و دانستند كه او به امامت، شايسته‌تر است».

ابن بطريق در عمده 185- 181[ و اربلى در كشف الغمه 1/ 335- 333 آن را بيان داشته‌] با تفصيل كامل بيش‌تر اين وجوه و وجوه ديگر را آورده است و در پايان سخنش مى‌گويد:

« حال كه سلامت باطن و ظاهر او به اثبات رسيد، ضرورتا بايد به امامت شايسته‌تر باشد و كسى كه چنين باشد براى پيروى سزامندتر خواهد بود، زيرا هيچ كس ظاهرى همسنگ ظاهر او و باطنى چونان باطن او ندارد. پس تنها حضرت( ع) به اين دو اختصاص دارد و ثبوت آن هم رد نمى‌شود و در آيات محكم قرآن و اخبار صحيح رسول، ظاهر است.

نام کتاب : کشف الیقین ت آژیر نویسنده : علامه حلی    جلد : 1  صفحه : 220
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست