نام کتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 80
فرمود:
كذبت يا بن زياد، انّما
شقّ عصى المسلمين، معاوية و يزيد بن معاوية و امّا الفتنة فانّما القحها انت و
ابوك زياد بن عبيد عبد بنى علاج من ثقيف، اى پسر زياد! عصاى وحدت مسلمانان را
معاويه و پسرش يزيد، در هم شكست، فتنه و آشوب را تو و پدرت زياد پسر عبيد[1] برده طايفه
بنى علاج از قبيله ثقيف، بر پا نمود نه من.
و انا ارجو ان يرزقنى
اللَّه الشّهادة على يدى شرّ بريّته، من اميدوارم خداوند مقام شهادت را به دست
بدترين خلقش (كه تو باشى) نصيب من گرداند.
ابن زياد گفت: تو در
آرزوى چيزى (فرمانروايى حسين 7) بودى كه خدا تو را به آن نرسانيد، بلكه
آن را به دست اهلش (كه يزيد باشد) سپرد.
مسلم 7 در
پاسخ فرمود: اى پسر مرجانه![2] چه كسى
صلاحيّت زمامدارى را دارد؟
ابن زياد گفت: يزيد بن
معاويه شايسته آن است.
مسلم 7
فرمود: شكر و سپاس مخصوص خداوند است، ما به داورى خدا راضى هستيم، و از درگاهش مىخواهيم
كه او در اين باره حكم كند!
[1]. نكته قابل توجه اينكه: حضرت مسلم( ع) در
اينجا پدر زياد را شخصى به نام« عبيد» نوكر طايفه بنى علاج معرّفى كرد، با توجّه
به اينكه دستگاه معاويه با تبليغات عريض و طويل خود، زياد را فرزند ابو سفيان
مىخواندند، به اين ترتيب حضرت مسلم( ع) به زنازادگى زياد اشاره نمود، چنان كه
سميّه مادر زياد به آلودگى معروف بود، و قصّه الحاق زياد به ابو سفيان، مشهور
است.( مترجم).
[2]. مرجانه مادر ابن زياد از زنان آلوده و زشتكار
آن دوران بود، حضرت مسلم( ع) با اين تعبير خواست ناپاكى ريشه و اصل و نسب ابن زياد
را بيان كند.( مترجم).
نام کتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 80