responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 200

خواركننده‌اى براى آنها باشد.» امن العدل يا بن الطّلقاء تخديرك حرائرك و امائك و سوقك بنات رسول اللَّه سبايا، قد هتكت ستورهنّ و ابديت وجوههنّ، تحدوا بهنّ الاعداء من بلد الى بلد و يستشرفهنّ اهل المناهل و المناقل و يتصفّح وجوههنّ القريب و البعيد، و الدنىّ و الشّريف، ليس معهنّ من رجالهنّ ولىّ و لا من حماتهنّ حمىّ، اى پسر كسانى كه جدّمان (پيامبر 6 در فتح مكّه) اسيرشان كرد و سپس آنها را آزاد نمود، آيا از عدالت است كه تو زنان و كنيزان خود را پشت پرده بنشانى و دختران رسول خدا 6 را به صورت اسير به اين سو و آن سو بكشانى، پرده آنان را بدرّى و روى آنان را بگشايى تا دشمنان آنان را از شهرى به شهرى ببرند و بومى و غريب چشم به آنها دوزند و نزديك و دور، شريف و پست، چهره آنها را بنگرند، از مردان آنها نه پرستارى مانده است و نه ياورى و نه نگهدار و كمك‌كننده‌اى؟

و كيف يرتجى مراقبة ابن من لفظ فوه اكباد الازكياء و نبت لحمه بدماء الشّهداء؟ و كيف يستبطأ في بغضنا اهل البيت من نظر الينا بالشّنف و الشّنآن و الاحن و الاضغان، ثمّ يقول غير متأثّم و لا مستعظم،

فأهلّوا و استهلّوا فرحا

ثمّ قالوا يا يزيد لا تشل‌

منتحيا على ثنايا ابى عبد اللّه، سيّد شباب اهل الجنّة تنكتها بمخصرتك، به راستى چگونه توقّع و اميد دلسوزى از پسر آن كسى باشد كه دهانش جگر پاكان را جويد و بيرون انداخت و گوشتش از خون شهيدان روييد؟[1] و چگونه به دشمنى با ما


[1]. از آنجا كه يزيد از جدّه‌اش« خندف» كه با سيزده واسطه به او مى‌رسيد، ياد كرد، زينب( س) گويا مقابله به مثل نمود و فرمود:« تو به جدّه نزديك خود« هند جگرخوار»،( مادر معاويه) بنگر، كه چه زن پليد و خون آشام بود، چرا راه دور مى‌روى؟( مترجم).

نام کتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 200
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست