نام کتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 13
در كتاب الدّر الثّمين، در تفسير اين آيه آمده است آدم 7 در اين هنگام ساق عرش را ديد كه در آن نام پيامبر 6 و امامان : نوشته شده بود، جبرئيل بر او نازل شد و به آدم تلقين
كرد تا اين كلمات را بگويد:
يا حميد بحقّ محمّد،
يا عالى بحقّ على، يا فاطر بحقّ فاطمة يا محسن بحقّ الحسن و الحسين، و منك
الاحسان،
اى خداى ستوده به حق
محمّد ستوده 6 اى خداى ارجمند به حق على 7،
اى آفريدگار به حق فاطمه 3، اى احسانبخش به حق حسن و حسين 8 و از تو است احسان.
آدم 7 وقتى
كه اين كلمات را به زبان آورد، همين كه نام حسين 7 به زبانش آمد، دلش
شكست و قطرات اشك از چشمانش سرازير گرديد، گفت: اى برادرم جبرئيل! علّت چيست كه با
ذكر حسين 7 قلبم مىشكند و اشكم جارى مىگردد؟! جبرئيل گفت: «اى آدم!
بر اين پسرت حسين 7 مصيبت جانسوزى وارد مىشود كه همه مصيبتها در نزد
آن كوچك است.» آدم 7 گفت: برادرم جبرئيل! آن مصيبت چيست؟
جبرئيل گفت: حسين 7 با لب تشنه، و تنها و غريب و بىيار و ياور كشته مىشود، اگر او را در آن
روز ببينى چنين صدا مىزند:
«وا عطشاه! وا قلّة
ناصراه
!، اى واى از سوز تشنگى،
اى واى از كمى ياور!» شدّت تشنگى، بين او و آسمان را همچون دود مىكند، هيچ كس
جواب او را جز با شمشيرها و وسيله كشتن نمىدهد، سر او را همانند گوسفند امّا از
قفا جدا نمايند، و آنچه از فرش و اسباب خانه را دارد همه را غارت مىكنند، سرهاى
او و يارانش را در شهرها مىگردانند، در حالى كه زنان اهل بيتش در كنار آن سرها
عبور داده
نام کتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 13