ور بخت مدد كند به توفيق اله
آن به كه تو آلوده نگردى به گناه
214- حوادث روزگار عجيب است و عجيبتر از آن غفلت مردم از گذشت روزگار (و نزديك شدن مرگ) است.
اى دل عجب است نزد أرباب كمال
گرديدن روزگار از حال به حال
ليكن عجبى از آن عجبتر ديدم
غفلت كه به هيچ ترفهاش نيست زوال
215- صبر در مصيبتها سخت است اما از دست دادن ثواب (براثر بىتابى) خيلى سختتر است.
اى دل چه تو را واقعهاى پيش آيد
يا تير غمت بر جگر ريش آيد
گر صبر كنى ثواب آن روز جزا
از هرچه كسى گمان برد بيش آيد
216- به هرچه اميدواريم به نتيجه نزديك است و مرگ از همه چيزها نزديكتر است.
مردن ز شب سياه تاريكتر است
و ز هرچه كنى خيال باريكتر است
هرچند اميد ما به ما نزديك است
دانم به يقين كه مرگ نزديكتر است
پرهيز از حرص 217- موى سرم سفيد شد و حرص من پير نگرديد. حريص مال دنيا هميشه در رنج و ز حمت است.