بدترين همنشين 159- با تمام مشكلات پنجه نرم كردم و بر آن پيروز شدم و فقر با من مبارزه كرد و بر من پيروز شد.
160- اگر فقر را آشكار سازم رسوائى ببار مىآورد و اگر پنهانش گردانم از پاى درمىآورد. بنابراين زشت باد روى رفيقى كه نامش فقر است.
هر حادثهاى كه محنتش بسيار است
غالب شدهام بر آن و اينم كار است
جز فقر كه غالبست و گر فاش كنم
عار است و گر نهان كنم دشوار است
رزق با زرنگى بدست نمىآيد 161- اگر رزق دنيا از طريق زيركى، دانائى و عقل به چنگ مىآمد من بايد بيش از همه از رزق دنيا بهرهمند باشم.
162- بلكه رزقهاى مردم نصيب و قسمت است كه براثر لطف خدا به افراد مىرسد، حيله تلاشگران نتيجهاى ندارد.
گه مرتبه يافتن به ذاتش بودى
پيوسته به آسمان سر من بودى
اما چه عنان خلق در دست قضاست
گر نيست قضا سعى ندارد سودى
عقل سعادتآفرين است 163- بهترين نصيبى كه خدا به شخص مىدهد عقل اوست. از نعمتهاى خدا چيزى همرديف عقل يافت نمىشود.
164- آنگاه كه خدا عقل كسى را كامل كرد اخلاق و نيازمندىهاى او هم كامل مىگردد.