كشانيده مىشوم بايد در شگفت بود:
1843- چهبسا يك روز از شدت سختى دنيا گريه مىكنم و آنگاه كه از سختى بيرون مىآيم دلم بحال آن مىسوزد و اشك من جارى مىگردد.
در ملك جهان منفعت و سودى نيست
آسايش نفس هيچ موجودى نيست
هر روز ز روز پيشتر تيرهتر است
وز دهر اميد خير و بهبودى نيست
تحريك براى عبادت 1844- برخيز براى عبادت كه همه رفتند (و مرگ گريبان آنان را گرفت.) اگر مردم خوابيدهاند خداى نيرومند بيدار است و ما را مىبيند.
1845- اى چشم! خواب را از من بدور كن، صبح (قيامت) مردم شبروان را مىستايند.
تا چند چنين به خواب غفلت باشى
مغرور به مال و جاه و دولت باشى
برخيز كه كاروان گذشتند همه
فردا كه شود به تاب خجلت باشى
روش شخص دليل بر شخصيت فرد است 1846- كسى كه ذاتش پاك نباشد حرف خوب از دهانش خارج نمىشود.
1847- ريشهى هر فرد پنهان است، از كار وى معلوم مىشود ذاتش چگونه است.
هركس كه سرشت او به اخلاق نكوست
آئين محبت و وفا دارد دوست