اظهار نگرانى از قتل شاميان 1656- با صداى بلند
طائفه «شبام» را صدا زدم، هيچكس جواب مرا نداد (چون همه كشته شده بودند) خيلى بر
من سخت گذشت از آنچه بر سر طائفه شبام آمده است.
جمعى كه ندارند به دل كينهى من
هستند ز جان محبّ ديرينه من
گر رفت به پاى اين جماعت خارى
ديدم كه شكافت خنجرى سينهى من
1657- (قبيله قيس) از حوصله و بردبارى دور و به ناسزاگوئى
نزديكاند.
نه رفت و آمدى دارند و
نه نام و نشانى.
1658- درعين اينكه از
نعمت بهرهمندند بدترين مردم روى زمين هستند طائفه قيس را مىگويم، نه مغز متفكر
دارند و نه سخنگو.
1659- نه براى دفاع از
ظلمى كه به آنان شده قيام كردهاند و نه براى خونخواهى از كشتگان خود بهپا
خاستهاند. نه شكافى ميان دشمن انداختهاند و نه خون پايمال شدهاى را
بازگرفتهاند.
1660- در ميان هيچ
اجتماعى يك نفر از طائفه قيس (قيس غيلان) برنخاست تا از ظلمى جلوگيرى كند و يا
زيانى را كه وارد آمده جبران نمايد.