امام 7 و پرهيز از حلال دنيا 1133- دنيا مىخواهد به من حيله بزند گويا من از وضع آن آگاهى ندارم.
خدا حرام دنيا را ممنوع ساخته و من از حلالش پرهيز مىكنم.
1134- دنيا دست راست خود را بسوى من دراز كرد، من دست راست و چپش را برگردانيدم و ديدم دنيا خودش محتاج است هرچه آورده بود به آن بخشيدم.
دنيا كه دهد فريب به هر بىخبرى
در من نتوانست نمودن اثرى
هركس كه به سر هواى دنيا دارد
پيوسته كشد ز هر طرف دردسرى
پروندهى يك عمر از ديدگاه على 7 1135- هنگامى كه يك نفر شصت سال زندگى كند، نصفش شب است.
1136- نصف روزها را (كه نصف نصف عمر است) بخاطر غفلت و نادانى نمىداند طرف راست برود يا طرف چپ (در زندگى استقلال و تجربه ندارد).
1137- يك سوم از نصف روزها هم صرف ثروت، حرص به جمعآورى دنيا و به كار و كسب و تأمين زن و فرزند مىگذرد.
1138- باقىمانده عمر هم مريضى و پيرى است، فكر كوچ كردن و منتقل شدن است.
1139- با چنين وضعى شخصى كه علاقه به عمر دراز داشته باشد نادان است زيرا تقسيم زندگى بهمان ترتيبى است كه گفتم.
افسوس كه عمر من به افسوس گذشت
در صحبت جاهلان منحوس گذشت