responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 93

كه آنچه مى‌گويى راست و حق است.

پيامبر اكرم- 6- خطاب به مسلمانان حاضر در مسجد فرمود: «به برادرتان قرآن ياد بدهيد و اسيرش را آزاد كنيد».

عمير گفت: من كوشش مى‌كردم نور خدا را خاموش كنم ولى خدا مرا هدايت كرد. او را ستايش مى‌كنم. بعد گفت: اجازه بده به مكه برگردم و مشركان را به سوى خدا و اسلام فراخوانم.

حضرت به او اجازه بازگشت به مكه را داد.

از طرفى صفوان نيز از حال و روزگار عمير پرسيد، گفتند: او مسلمان شده است.

صفوان نيز از پرداخت قرض عمير و هزينه خانواده‌اش دست كشيد.

عمير به مكه آمد، قريش را به سوى خدا خواند. و آگاهى رسول خدا- 6- از پيمان آنها را به مردم خبر داد. جمع زيادى به وسيله او اسلام آوردند[1].

اخبار پيامبر 6 از سپاه موته‌

(1) 147- پيامبر اكرم- 6- سپاهى را به فرماندهى زيد بن حارثه به موته فرستاد. روزى فرمود: «زيد بن حارثه شهيد شد. و جعفر پرچم را برداشت».

بعد فرمود: «جعفر نيز شهيد شد».

ساعتى توقف كرد بعد فرمود: «پرچم را عبد اللَّه بن رواحه برداشت». و مكث پيامبر به خاطر اين بود كه عبد اللَّه در گرفتن پرچم مثل جعفر سرعت به خرج نداد.

بعد فرمود: «عبد اللَّه نيز شهيد شد». سپس پيامبر به خانه جعفر رفت. بعدها خبر رسيد كه در همان روز و همان گونه كه پيامبر فرموده بود، شهيد شده‌اند[2].


[1] سيره ابن هشام: 2/ 316.

[2] سيره ابن هشام: 3/ 322.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 93
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست