نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 795
شهيد مظلوم (على- 7-) بيايد و آن را ببويد و باعث
صبر و تسلى خاطرش گردد و سپس گريست.
و حضرت على بن ابى طالب-
7- اين قضيه را هنگامى كه از كربلا مىگذشت نقل فرمود [بيست سال قبل از
فاجعه نينوا].
اهل سنت تصديق مىكنند
كه سرگين آن آهوها بيش از ششصد سال باقى ماند و ابر و باران و گذر ايّام آن را
تغيير نداد، ولى تصديق نمىكنند كه قائم آل محمّد- :- باقى بماند تا
ظهور كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد، با اينكه آنان روايت مىكنند كه چنين
كسى «مهدى» خواهد بود[1].
گريستن على (ع) در
سرزمين كربلا
(1) 56- ابن عباس روايت
مىكند زمانى كه على بن ابى طالب- 7- براى جنگ صفين خارج مىشد، من به
همراه آن حضرت بودم، وقتى در «نينوا» كه آن رودخانه فرات است، فرود آمد، با صداى
بلند فرمود: اى ابن عباس! آيا اينجا را مىشناسى؟ گفتم: آرى.
فرمود: اگر آن طور كه من
مىشناسم، تو مىشناختى از آن عبور نمىكردى مگر اينكه مانند من مىگريستى.
ابن عباس گويد: پس على-
7- مدت زيادى گريست تا اينكه محاسن مباركش خيس و نمناك شد و اشكش بر
سينهاش جارى گشت و ما نيز به همراه حضرت گريستيم و او مىفرمود: آه! آه! مرا چه
به آل ابو سفيان! مرا چه و آل جنگ و حزب شيطان و سردمداران كفر!؟ بر تو باد صبر اى
ابا عبد اللَّه! آنچه از آنان به تو مىرسد، به پدرت رسيد. سپس حضرت آب طلبيد و
براى نماز وضو گرفت و سپس نماز گزارد مطابق آنچه خدا اراده كرده بود. سپس مثل
گفتار اوّل خود را تكرار فرمود و بعد از نماز ساعتى خوابيد و بعد بيدار شد و
فرمود: اى ابن عباس!
[1] مانند اين گفتار در بحار: 52/ 201 و كمال
الدين صدوق: 2/ 531 ذكر شده است.
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 795