responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 740

وليد گفت: بنگريد اگر ستارگانى كه با آن در دريا و بيابان راه خود را مى‌يابيد، حركت كرده‌اند، قيامت شده است ولى اگر آنها ثابت باشند، پس بايد به خاطر كار تازه‌اى باشد.

در مكه مرد يهودى به نام «يوسف» بود، وقتى كه ديد ستارگان حركت مى‌كنند، گفت: پيامبرى در اين شب متولد شده و اين مطلب در كتابهاى ما نوشته شده است. وقتى كه پيامبر خاتم به دنيا آيد، شياطين رانده مى‌شوند و از آسمان منع مى‌گردند. و هنگامى كه پيامبر را ديد كه متولد شده و به آن حضرت نگريست و مهر نبوّت ميان دو شانه‌اش را ديد، غشّ كرد، وقتى به هوش آمد گفت: پيامبرى از بنى اسرائيل رفت، اين پيامبر شمشير است. مردم پراكنده شدند و از حرف آن يهودى سخن مى‌گفتند.

و پيامبر در يك روز مانند رشد يك هفته كودكان ديگر، و در يك هفته، مانند يك ماه ساير كودكان رشد مى‌نمود.

پيامبر اكرم 6 بهترين انسان روى زمين‌

(1) 4- ابن عباس نقل مى‌كند كه: پدرم عبّاس گفت: هنگامى كه عبد اللَّه براى پدرم عبد المطلب متولد شد، در صورتش نورى ديديم كه مانند نور خورشيد مى‌درخشيد، پدرم گفت: براى اين پسر مقامى هست.

عباس مى‌گويد: در خواب ديدم كه از حلقوم عبد اللَّه پرنده‌اى سفيد رنگ خارج شد و پرواز نمود و به مشرق و مغرب رسيد، سپس برگشت و بر روى كعبه افتاد و همه قريشيان بر او سجده كردند، مردم در اين قضيه تأمل مى‌كردند كه آن پرنده نورى شد ميان آسمان و زمين و به مشرق و مغرب كشيده شد، وقتى كه بيدار شدم اين حكايت را از آن زن كاهنه بنى مخزوم سؤال كردم.

او گفت: اى عباس! اگر خوابت صحيح باشد، از صلب او فرزندى خارج خواهد شد كه اهل مشرق و مغرب پيرو او مى‌گردند.

ابن عباس مى‌گويد: پدرم گفت: از كار عبد اللَّه در اندوه بودم تا اينكه با آمنه‌

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 740
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست