نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 685
به معارضه قرآن برمىخاستند و كوشيدند كه اين كار را بكنند
ولى نتوانستند[1].
اعجاز قرآن در نقض عادت
(1) اگر گفته شود: قرآن نمىتواند معجزه و دليل نبوّت باشد از جهت اينكه ناقض عادت
است؛ چون ممكن است عرب، فصيحترين مردم باشند و در ميان آنان عدهاى باشند كه
فصيحترين عرب باشند و در ميان آن عده هم كسى باشد كه از همه آنان فصيحتر باشد،
وقتى كه سخنى را آورد هيچ كدام نتوانند مانند آن را بياورند و اين دلالت نمىكند
كه آن شخص پيامبر است.
در پاسخ مىگوييم: اين
صحيح نيست، زيرا نمىتواند در فصاحت سخن كسى به مرتبهاى برسد كه ديگران مانند آن
و نزديك به آن را نتوانند بياورند و اگر سخنى را آورد كه ديگران مثل يا نزديك به
آن را نتوانستند بياورند، اين بايد «معجزه» باشد، پس اين مثال درست نيست و اگر
اتفاق بيفتد، بر درستى گوينده آن دلالت مىكند.
پس اگر گفته شود: اگر
قرآن معجزه باشد (و بر نبوّت دلالت كند) بايد پيامبر مبعوث به سوى عرب و عجم باشد،
در اين صورت لازم است كه ساير مردم اعجاز قرآن را از جهت فصاحت درك كنند، در حالى
كه اين براى عجمها ممكن نيست؟
پاسخش اين است كه: اين
حرف درست نيست؛ زيرا فصاحت منحصر در بعضى از زبانها نيست، عجمها هم مىتوانند
اجمالا اين را درك كنند وقتى كه با اخبار متواتر دانستند كه بر محمّد- 6- قرآن نازل شده و عربها را به معارضه خواسته است و آنان نتوانستهاند
مانند آن را بياورند، پس بايد قرآن معجزه و دليل نبوّت باشد ولى عربها اين را به
طور تفصيلى مىدانستند؛ چون قرآن كريم به زبان آنان نازل شده است و علم اجمالى در
اين باب كافى است.
و باز مىگوييم: قرآن از
جهت ناقض عادت بودن «معجزه» است؛ زيرا عادت اين گونه نيست كه يكى از فصيحان برود و
بياموزد و آنگاه بر ديگران برترى جويد و