نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 669
4- به دنبال ادّعاى پيامبرى، اعجاز رخ دهد يا اينكه ادعاى
نبوّت كند و معجزه اقامه نمايد و بعد ادعاى او ميان مردم شيوع پيدا كند، دوباره
معجزه بياورد بدون اينكه ادّعاى خود را تجديد كند؛ چون اگر اين گونه نباشد فهميده
نمىشود كه اين معجزه به آن ادعا تعلّق دارد و در نتيجه موجب تصديق او در ادّعا
نمىشود.
5- و اينكه در زمان
تكليف باشد و اگر به قيامت محول كند درست نيست؛ چون آنجا عادت نقض مىشود و بر صدق
مدّعى دلالت نمىكند[1].
(1)
بىنظير بودن قرآن
مجيد
(2) «قرآن» معجزه است؛
زيرا عربها را به معارضه و آوردن مثل آن دعوت كرده است، در حالى كه آنان در اوج
بلاغت بودند و انگيزهشان براى اين كار زياد بود و صارف و مانعى وجود نداشت، ولى
مثل آن را نياوردند، پس علم حاصل مىكنيم كه آنان از آوردن مثل آن عاجز شدهاند. و
مىگوييم: قرآن كريم خودش آنان را به معارضه طلبيده و فرموده است: فَأْتُوا
بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ[2].
و عربها در آن زمان و
بعد از آن به بلاغت، مباهات و بر فصاحت افتخار مىنمودند و مجامعى داشتند كه در آن
اشعارشان را عرضه مىكردند و در آن زمان، شاعرانى بودند در طبقه نخست قرار داشتند
مانند اعشى و لبيد و طرفه.
و در آن زمان عربها ميل
داشتند جملات و كلمات مأنوس را به كار بگيرند نه كلماتى كه غريب و وحشى و سنگين بر
زبان است. پس صحيح است كه گفته شود آنان در غايت فصاحت بودند. و انگيزه آنان براى
آوردن مثل قرآن خيلى شديد بود؛ چون پيامبر اكرم- 6- آنان را
به معارضه خواسته و سپس آنان را به عجز و ناتوانى متّهم ساخته بود؛ مانند فرمايش
خداوند متعال كه مىفرمايد: قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ
الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ
وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً[3].