responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 637

براى او بسيار مهمان وارد مى‌شد. روزى چند مهمان براى او آمد و او چيزى نداشت كه به آنان بخوراند، با خودش گفت اگر چوبهاى خانه را به نجار بفروشم او از آنها بت مى‌سازد. پس اين كار را انجام نداد. بعد از اينكه مهمانها را در اطاق مهمانى جا داد، بيرون آمد و با خود لنگى داشت و دو ركعت نماز خواند. وقتى كه از نماز فارغ شد، ديد لنگ نيست فهميد كه خداوند وسيله برآورده شدن نيازش را آماده كرده است، آمد و وقتى كه وارد خانه شد، ديد «ساره» در حال غذا پختن است، پرسيد: اينها را از كجا آورده‌اى؟

ساره گفت: چيزى است كه خودت توسط مردى فرستاده‌اى. خداوند متعال به جبرئيل دستور داد شنها و سنگهاى محل نماز ابراهيم- 7- را بردارد و در لنگش قرار دهد، پس خداوند شنها و سنگهاى گرد را شلغم و سنگهاى مستطيل را به هويج تبديل نمود. و براى پيامبر و خاندانش چندين بار مثل اين معجزات رخ داد، چنانچه قبلا گفته شد، وقتى كه ابراهيم- 7- را در آتش انداختند، آتش براى او خنك و سالم گرديد. موسى بن جعفر- 7- هم با لباس خود ميان آتش نشست ولى او را نسوزاند.

(1) ابراهيم- 7- گفت: إِنِّي ذاهِبٌ إِلى‌ رَبِّي‌[1] اين جمله را وقتى گفت كه از ظلم نمرود به سوى بيت المقدس مى‌رفت. همسرش ساره را به خاطر غيرتش در صندوقى قرار داد، وقتى كه از نزد مرزبان پادشاه قبط مى‌گذشت، مرزبان گفت: نمى‌گذارم از اينجا بگذرى مگر اينكه صندوق را باز كنى. ابراهيم- 7- آن را باز كرد. و ساره خيلى زيبا بود. مرزبان اين خبر را به پادشاه داد. پادشاه گفت: او را با صندوق اينجا بياوريد. وقتى كه ابراهيم- 7- بر پادشاه وارد شد، پادشاه گفت: صندوق را باز كن.

ابراهيم- 7- گفت: در ميان آن حرم من وجود دارد. آنچه با خود دارم به تو مى‌دهم تا آن را باز نكنى، ولى پادشاه نپذيرفت و آن را باز كرد، وقتى كه‌


[1] يعنى:« من به سوى خدايم مى‌روم»،( سوره صافات، آيه 99).

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 637
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست