نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 616
پسرش سوخت و عرض كرد: «پروردگارا! همانا پسرم از خاندان من
است»[1]؛ يعنى
خويشاوندى سبب دلسوزى او گرديد، ولى رسول خدا- 6- وقتى كه
خداوند سبحان او را امر به جنگ كرد، شمشير انتقامش را به روى خويشاوندانش كشيد، و
شفقت و مهربانى خويشاوندى، او را تحريك نكرد و زمانى كه از نيامدن باران نزد او
شكايت كردند، به آنان احسان نمود و بر ايشان دعا كرد تا هفت روز براى آنان باران
نازل شد به حدى كه از حضرت تقاضا كردند تا كمتر ببارد و جريان آن را قبلا
متذكرشدهايم[2].
(1) و اگر خداوند متعال
در باره حضرت نوح فرمود: «همانا او بنده بسيار شاكرى بود»[3] در مورد پيامبر اكرم- 6- فرمود: «نسبت به مؤمنين بسيار رئوف و مهربان است»[4]، «و ما تو را نفرستاديم مگر آنكه
رحمت بر عالميان باشى»[5].
و اگر خداوند سبحان حضرت
ابراهيم- 7- را به «دوستى» و صميميّت خود مخصوص گردانيد و آن را موجب
فضيلت و برترى او قرار داد و فرمود:
«خداوند، ابراهيم را به
مقام دوستى خود برگزيد»[6]، خداوند
متعال محبت و دوستى را براى محمّد- 6- جمع كرده است در آنجا
كه حضرت فرمود: ولى صاحب شما دوست و حبيب خداست و در قرآن آمده است: «از من تبعيت
و پيروى كنيد تا خداوند شما را دوست بدارد»[7].
عبد اللَّه بن ابى
الحمساء مىگويد: قبل از بعثت، بين من و محمّد- 6- داد و
ستدى بود، مقدارى طلبكار شدم به او گفتم: همين جا باش و من بر مىگردم. آن روز و
روز بعد، فراموش كردم كه برگردم. پس در روز سوّم نزد او آمدم و ديدم كه او همان جا
منتظر من است. براى او جريان را گفتم (كه فراموش