نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 588
به وادى دوّم رسيد. فرمود: جبرئيل نزد من آمد و مرا به آسمان
برد و گفت: برادرت كجاست؟ گفتم: او پشت سر ماند. گفت: از خدا بخواه تا با تو
بيايد. از خدا خواستم و تو نيز با من همراه شدى. آسمانها و زمينهاى هفتگانه براى
من از هم شكافته شدند تا اينكه ساكنان و آباديهاى آنها را ديدم و جايگاه هر فرشته
را بر روى آنها مشاهده كردم و من چيزى نديدم مگر اينكه تو نيز همان را مىديدى[1].
سپرى شدن دوران بنى
عباس
(1) 65- خالد بن نجيح
مىگويد: در رميله[2] بر امام
موسى كاظم- 7- وارد شدم، وقتى نگاهم به ايشان افتاد در دلم گفتم مظلوم،
مغصوب و ستمديده.
سپس ما بين چشمان حضرت
را بوسيدم، حضرت رو به من نمود و فرمود: ما از ديگران نسبت به اين امر آگاهتريم،
اگر اراده كنيم و بخواهيم، حقمان را بر مىگردانند، ولى براى اين قوم (بنى عباس)
مدت و نهايتى (به عنوان مهلت) است كه بايد به آخر برسد[3].
شفا بودن تربت امام
حسين (ع)
(2) 66- سعد بن سعد
اشعرى روايت مىكند كه از امام رضا- 7- در باره خاك پرسيدم. فرمود: همه
خاكها حرام هستند- مثل گوشت مرده و خون [و گوشت خوك] و هر چيزى كه نام غير از خدا
در آن برده شده باشد- بجز خاك مزار حسين- 7- كه شفاى هر دردى است[4].
[1] بحار: 57/ 335، حديث 23. بحار: 39/ 158، حديث
2.
[2]« رميله» نام منزلى در راه بصره به مكّه است.(
معجم البلدان: 3/ 73).