نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 574
شبى كه صبح روز بعدش پدرم به شهادت رسيد، نزد وى بودم. حضرت
به يارانش فرمود: امشب از تاريكى استفاده كنيد و برويد كه اين قوم فقط مرا
مىطلبند و اگر مرا به قتل برسانند، متوجه شما نمىشوند و شما در امان خواهيد بود.
گفتند: نه به خدا! هرگز
چنين نخواهد شد.
حضرت فرمود: شما فردا
كشته مىشويد و كسى جان سالم بدر نمىبرد.
گفتند: سپاس خدايى را كه
ما را به كشته شدن با تو شرافت بخشيد.
آنگاه حضرت دعا كرد و به
آنان فرمود: سرهايتان را بالا بگيريد و نگاه كنيد.
اصحاب و ياران حضرت
سرهاى خود را بالا گرفته، به مقام و منزلت خود در بهشت نگاه كردند، حضرت هم به
آنان مىفرمود: اى فلانى! اين خانه تو مىباشد و اين قصر توست اى فلانى! اين مرتبه
و مقام تو مىباشد اى فلانى! و از ميان آنها كسانى بودند كه به استقبال سرنيزهها
مىرفتند و در برابر شمشير سر و سينه سپر مىكردند تا به منزلت و مقام خود در بهشت
دست يابند[1].
رفت و آمد فرشتگان نزد
ائمه (ع)
(1) 44- على بن ابى حمزه
از امام موسى كاظم- 7- روايت كرده است كه حضرت فرمود: هر گاه خداوند
فرشتهاى را براى كارى مأمور مىگرداند، آن فرشته از امام شروع مىكند و آن كار را
به وى عرضه مىدارد و همانا ملائكه از ناحيه خداوند به سوى صاحب اين امر رفت و آمد
مىكند[2].
مهربانى ملائكه نسبت
به ائمه (ع)
(2) 45- از امام صادق-
7- است كه در باره اين فرموده خداى تعالى سؤال كردند كه مىفرمايد: «به
يقين كسانى كه گفتند پروردگار ما خداوند يگانه است سپس استقامت كردند، فرشتگان بر
آنان نازل مىشوند كه نترسيد و غمگين