responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 539

حركتى ندارد و مرده است، او را دفن نمودند و مردم (از اين جريان) در شگفتى فرو ماندند[1].

پيشگوئى عجيب امام صادق (ع)

(1) 52- روايت شده است كه: عده‌اى از بنى هاشم از جمله ابراهيم بن محمّد؛ نواده عباس عموى پيامبر و ابو جعفر منصور و عبد اللَّه بن حسن و فرزندانش محمّد و ابراهيم در محلى به نام «ابواء»[2] جمع شدند و خواستند با يك نفر از ميان خود بيعت كنند، از اين رو عبد اللَّه گفت: اين پسر من و مهدى است. به دنبال امام صادق- 7- فرستادند. آن حضرت آمد و پرسيد: براى چه جمع شده‌ايد؟

گفتند: براى اينكه با محمّد بن عبد اللَّه كه مهدى است بيعت كنيم! حضرت فرمود: اين كار را نكنيد؛ چون شدنى نيست و او مهدى هم نيست.

عبد اللَّه (پدر محمّد) گفت: حسد تو نسبت به پسرم تو را وادار كرده است كه اين گونه بگوئى!! حضرت فرمود: به خدا سوگند! حسد مرا وادار نكرده است بلكه خلافت از آن اين برادران و فرزندانش هست نه شما و با دست خود بر شانه ابو العباس زد، سپس به عبد اللَّه گفت: خلافت مال تو و فرزندان تو نيست، بلكه از آن بنى عباس است و پسران تو كشته مى‌شوند. آنگاه برخاست و گفت: صاحب رداى زرد- يعنى ابو جعفر- او را خواهد كشت. عبد العزيز مى‌گويد: به خدا سوگند! از دنيا نرفتم تا اينكه ديدم «ابو جعفر» او را به قتل رساند.

وقتى مردم پراكنده شدند «ابو جعفر» از امام صادق- 7- پرسيد: آيا به راستى خلافت از آن او خواهد شد؟ امام فرمود: آرى، راست گفتم.


[1] وسائل الشيعه: 16/ 167، حديث 3.

[2] منطقه‌اى است نزديك مدينه كه قبر آمنه، مادر پيامبر- 6- در آنجاست( مراصد الاطلاع: 1/ 19).

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 539
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست