نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 507
پرداخت حق عموزادگان
(1) 15- علان كلينى
مىگويد: از شيخ عمرى شنيدم كه گفت: با شخصى از اهل عراق همراه شدم و با خودش مالى
براى «غريم» داشت. پس آن را فرستاده ولى حضرت، مالش را برگردانده و فرموده بود:
«حق فرزندان عمويت را بده و آن چهار صدتاست». آن مرد شگفتزده و حيران ماند و به
حساب مالش رسيد، ديد آنچنان است كه امام فرموده است[1].
پس دادن دينار اضافى
(2) 16- كلينى از عدهاى
نقل مىكند كه: آن حضرت نزد عبد اللَّه بن جنيد- كه در واسط بود- غلامى را فرستاد
و دستور داد آن را بفروشد، پس عبد اللَّه، غلام را فروخت و قيمتش را گرفت. وقتى كه
دينارها را وزن كرد، هجده قيراط و يك حبّه كم آمد.
پس آن مقدار را از جانب
خود گذاشت و مال را فرستاد. حضرت دينارى به او بر گردانيد كه وزنش هجده قيراط و يك
حبّه بود[2].
اذن خواستن از امام
(ع)
(3) 17- شخصى به نام ابو
جعفر مىگويد: بچّهاى براى ما متولد شد، براى آن حضرت نامه نوشتم و براى تطهيرش[3] در روز
هفتم، اذن خواستم. پاسخ آمد: نه، پس آن بچّه روز هفتم مرد. بعد از آن، خبر مرگ
كودك را به امام نوشتم، در پاسخ نوشت: «خداوند به جاى او، ديگرى را به تو مىدهد و
نامش را «احمد» بگذار و بعد از او هم «جعفر» است. همان طور شد كه حضرت فرموده بود.
و باز نامه نوشتم و در
باره دو چيز سؤال كردم و خواستم مسأله سوم را بنويسم كه