نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 48
(1) 86- پيامبر اكرم- 6- ياد نمود زيد
بن صوحان را و فرمود: زيد و چه زيدى! عضوى از اعضاى او جلوتر از خودش به بهشت
مىرود تا در جنگ نهاوند، يك دستش در راه خدا قطع شد[1].
(2) 87- پيامبر- 6- فرمود: «بعد از كسرى كسراى ديگر و بعد از قيصر، قيصر ديگرى
نيست. خزانههاى آنها در راه خدا مصرف مىشود. همان گونه شد كه رسول خدا فرموده
بود»[2].
(3) 88- پيامبر- 6- در جنگ خندق به اصحابش فرمود: «اگر كم باشيد، زياد مىشويد و
اگر ضعيف باشيد، نور مىدهيد، تا اينكه مثل ستارگان، مردم به وسيله شما هدايت
مىشوند پس همان طور شد كه فرموده بود».
(4) 89- پيامبر اكرم-
6- از شهادت ام ورقه انصاريه خبر داد و فرمود: «بياييد برويم
و شهيده را زيارت كنيم» غلامش او را كشته بود و كنيزى بعد از وفاتش از او باقى
ماند[3].
(5) 90- رسول خدا- 6- در باره محمّد بن حنفيّه فرمود: «يا على! در آينده تو پسرى
خواهى داشت كه اسم و كنيهام را به او بخشيدم»[4].
(6) 91- عبد اللَّه بن
زبير مىگويد: پيامبر اكرم حجامت كرد و من خون او را گرفتم تا به جايى بريزم. وقتى
كه دور شدم آن را نوشيدم! هنگامى كه برگشتم، پيامبر فرمود: «چكار كردى؟» گفتم: در
جايى دفن كردم. فرمود: «مىبينم كه آن را نوشيدهاى». بعد فرمود: «واى به حال مردم
از شرّ تو و واى به حال تو از شرّ مردم!»[5].
(7) 92- پيامبر- 6- به همسرانش فرمود: «كدام يك از شما صاحب شتر پُر موست كه سگهاى
«حوأب» او را پارس مىكنند»[6].
(8) 93- روايت شده است
كه در جنگ جمل هنگامى كه عايشه به آبهاى بنى عامر رسيد، شب بود، سگهاى «حوأب» پارس
كردند. عايشه گفت: اين مكان