responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 461

صادق- 7-) ديده‌ام. فطر پرسيد: آن چيست؟

گفت: با آن حضرت تنها نشسته و سخن مى‌گفتيم كه متفكرانه دستش را به ديوار مسجد زد و آيه استرجاع را به زبان راند.

گفتم: چه شده است؟

فرمود: هم اكنون عمويم زيد كشته شد. آنگاه برخاست و رفت.

فرمايش ايشان را در همان ساعت و همان ماه نوشتم. بعد كه به عراق آمدم در راه به سواره‌اى بر خوردم كه گفت: زيد بن على در فلان روز و فلان ماه و فلان ساعت، كشته شد. و مطابق بود با آنچه ابو عبد اللَّه- 7- فرموده بود. در اين هنگام فطر بن خليفه گفت: نزد آن مرد (امام صادق- 7-) علم، متراكم شده است‌[1].

امام صادق (ع) و رفع اندوه از ياران‌

(1) 35- ابراهيم بن عبد الحميد مى‌گويد: از مكه پارچه بردى را خريدم و با خود عهد بستم كه آن را از ملك خود خارج نكنم تا كفنم باشد. پس به عرفه رفتم و براى موقف آنجا ماندم، سپس به سوى مزدلفه آمدم. و براى نماز برخاستم و آنها را پيچيدم و رفتم تا وضو بگيرم، وقتى كه برگشتم، آنها را نديدم لذا خيلى اندوهگين شدم.

صبح كه شد با مردم به منى آمدم. شخصى از طرف امام صادق- 7- آمد و گفت: امام صادق- 7- تو را مى‌خواهد. با سرعت رفتم و به او سلام كردم. فرمود: مى‌خواهى به تو پارچه بردى بدهيم كه كفنت باشد، پس به غلامش دستور داد و او پارچه بردى را آورد و حضرت فرمود: بگير آن را.

پاسخ امام صادق (ع) به دو سؤال شرعى‌

(2) 36- شهاب بن عبد ربه مى‌گويد: خدمت امام صادق- 7- آمدم،


[1] بحار الانوار: 47/ 108، حديث 140.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 461
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست