نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 457
اسماعيل پسر توست و خداوند اطاعت او را مانند اطاعت پدرانش بر
ما (لازم و واجب) قرار داده است. و اسماعيل در اين زمان زنده بود.
حضرت فرمود: اين مقدار
كافى است، خيال كردم او مرا باز داشت. بعد از مدت كمى اسماعيل مرد[1].
فرجام شوم قطع رحم
(1) 28- عثمان بن عيسى
حكايت مىكند كه مردى خدمت امام صادق رسيد و گفت: برادران و پسر عموهايم خانه را
بر من تنگ كردهاند، چيزى بگو.
حضرت فرمود: صبر كن.
(آن مرد مىگويد) آن سال
برگشتم و سال آينده آمدم و مجددا از آنها شكايت كردم.
باز حضرت فرمود: صبر كن
سال سوّم نيز آمدم. سومين بار، امام فرمود: صبر كن كه خدا به زودى براى تو گشايشى
خواهد كرد. پس همه آنها مردند. نزد حضرت آمدم و از من پرسيد:
خانوادهات چه كردند؟
گفتم: همه مردند.
فرمود: مرگشان بخاطر آن
چيزى بود كه با تو كردند؛ تو را آزار دادند و قطع رحم نمودند[2].
حاجت خواستن از خداوند
(2) 29- طيالسى مىگويد:
از مكه به مدينه آمدم و بعد از دو شب ماندن در مدينه، شترم رفت و گم شد. و با خودش
خرجى و كالاهايم و مقدار زيادى از اشياى مردم را برد.