نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 449
سرم را بلند نمودم كه امام صادق- 7- را ديدم، سوار
بر باد بود و باد گاهى او را پايين مىآورد و گاهى بالا مىبرد.
فرمود: اى داود! بدهى تو
پرداخت نخواهد شد، مگر اينكه قرآن را حفظ كنى.
پرسيدم: چه چيز شما را
به اينجا آورده است؟
فرمود: در نواحى خزر و
چين، كارى داشتم، از خداوند خواستم كه مرا بر باد سوار كند و خدا هم مرا بر آن
سوار نمود و ديدم كه تو غمگين هستى خواستم تو را دلدارى بدهم.
داود مىگويد: قرآن را
نوشتم تا اينكه حفظ كردم و خداوند قرضم را ادا نمود[1].
فضل و برترى ائمه (ع)
بر مردم
(1) 17- محمّد بن مسلم
مىگويد: نزد امام صادق- 7- بودم كه معلّى بن خنيس با حال گريان، وارد
شد، حضرت پرسيد: چرا گريه مىكنى؟! گفت: دم درب، جماعتى هستند كه مىپندارند شما
هيچ فضل و برترى بر آنان نداريد. و شما و آنان مساوى هستيد. حضرت مدتى سكوت كرد و
سپس يك طبق خرما خواست و از ميان آنها يك خرما برداشت و هستهاش را در آورد و خورد
و آن هسته را نيز در زمين كاشت و روييد و ميوه آورد. يكى از آنها را دو نيمه كرد و
خورد و از ميان آن، ورقهاى در آورد و به معلّى داد و فرمود: بخوان. در آن نوشته
شده بود:
بِسْمِ اللَّهِ
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، على المرتضى
[و] الحسن و الحسين، و على بن الحسين، (همه ائمه (ع) را شمرده بود) يكى يكى تا حسن
بن على و فرزندش (امام زمان- عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف-)[2].
محصول دادن درخت
خشكيده
(2) 18- ابو مريم مدنى
نقل مىكند: به حج رفتم پس وقتى نزديك مسجد شجره