نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 434
حضرت فرمود: از اين بپرس.
(1) پرسيدم: آيا ابو
جعفر را ديدى؟
گفت: آيا او نايستاده
بود؟
گفتم: از كجا فهميدى؟
گفت: چگونه نفهمم در
حالى كه او نور درخشنده است.
مىگويد: از او شنيدم كه
به مردى از افريقا مىگفت: حال راشد چگونه است؟
گفت: او را زنده و سالم
ترك نمودم و به شما سلام مىرساند.
حضرت فرمود: خدا او را
رحمت كند.
آن مرد پرسيد: مرده است؟
حضرت فرمود: آرى.
پرسيد: چه وقت؟
فرمود: دو روز بعد از
آمدن تو.
آن مرد گفت: او كه مريض
نبود و ناخوشى نداشت! فرمود: هر كس از مرض و ناخوشى نمىميرد.
ابو بصير مىگويد: گفتم:
اين مرد كيست؟
حضرت فرمود: مردى است از
دوستان و محبين ما.
سپس فرمود: آيا گمان
مىكنيد براى ما در ميان شما چشمان بينا و گوشهاى شنوا نيست؟ چه گمان بدى! به خدا
سوگند! هيچ يك از اعمال شما بر ما پوشيده نيست. پس اعمال خوب را به حضور ما
بياوريد و خودتان را به نيكى عادت دهيد. و از اهل نيكى باشيد و با آن شناخته شويد.
به فرزندان و شيعيانم اين گونه وصيت مىكنم[1].