responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 294

معلوم شدن سن امام رضا (ع)

(1) 22- اسماعيل بن مهران مى‌گويد: روزى من و احمد بزنطى در صريا[1] خدمت امام رسيديم و در باره سن مبارك آن حضرت بحث مى‌كرديم. احمد گفت:

وقتى كه بر امام رضا- 7- وارد شديم به ياد من آور تا از حضرت، سن شريفش را بپرسم. من مكرر خواسته‌ام از سن او بپرسم اما فراموش كرده‌ام. وقتى كه خدمت حضرت رسيديم، بر او سلام نموده و نشستيم. حضرت رو به احمد كرد و فرمود: اى احمد! چند سال دارى؟

احمد گفت: 39 سال.

حضرت فرمود: ولى من 43 سال دارم‌[2].

بشارت امام رضا (ع)

(2) 23- على وشّاء مى‌گويد: نزد ما در مرو مردى زندگى مى‌كرد كه واقفى بود.

به او گفتم: از خدا بترس! من هم مثل تو بودم ولى خدا قلبم را نورانى كرد.

چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه را روزه بگير و غسل كن و دو ركعت نماز بخوان و از خدا بخواه تا آنچه را كه بتوانى با آن براى اين كار، استدلال كنى، به تو نشان بدهد.

به خانه برگشتم و ديدم نامه‌اى از طرف امام رضا- 7- رسيده و دستور داده است كه آن مرد را براى اين كار بخوانم. پس به سوى او روانه شدم و او را با خبر نموده، گفتم: خدا را حمد كن و صد مرتبه از او طلب خير نما. چون در مورد تو نامه‌اى به من رسيده كه در باره همان مباحث ما مى‌باشد. و من اميدوارم كه خدا


[1]« صريا» قريه‌اى است در سه ميلى مدينه. و امام موسى كاظم- 7- آن را بنيان كرده است. از اين حديث برمى‌آيد كه حضرت رضا- 7- مدتى در آنجا بوده است.

[2] بحار: 49/ 53، حديث 61.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 294
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست