نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 29
سوسمار گفت: كسى را كه عرش او در آسمانهاست و سلطنت او در
زمين و درياها جارى است و در بهشت، رحمت و در آتش جهنم، عذاب دارد.
پيامبر فرمود: «من كيستم
اى سوسمار؟».
سوسمار گفت: تو فرستاده
پروردگار عالميان و خاتم پيامبران هستى. رستگار است كسى كه تو را تصديق كند و
زيانكار است كسى كه تو را تكذيب نمايد.
اعرابى خطاب به پيامبر
گفت: «وقتى پيش تو آمدم مبغوضترين شخص نزد من بودى ولى الآن محبوبترين فرد هستى».
آنگاه اسلام آورد و به
يگانگى خدا و رسالت پيامبر- 6- گواهى داد و پيش قبيله خود
«بنى سليم» برگشت و قضيه را به آنها گفت و هزار نفر از آنها مسلمان شدند[1].
خريدن عبا
(1) 41- انس مىگويد: با
پيامبر اكرم- 6- به بازار رفتيم تا عبايى براى آن حضرت بخريم
و ده درهم با خود برده بوديم. در راه كنيزى را ديديم كه گريه مىكند. علت گريهاش
را پرسيديم، گفت: در شلوغى بازار، دو درهم گم كردم و الآن جرات نمىكنم به خانه
برگردم.
حضرت فرمود: «دو درهم به
او بده» من دو درهم به كنيز دادم. از بازار عبايى را به ده درهم خريديم. بعد نگاه
كردم ديدم همه ده درهم باقى است[2].
داستان سفينه؛ غلام
رسول خدا 6
(2) 42- وقتى كه «معاذ
بن جبل» در يمن از طرف پيامبر، عهدهدار منصب قضاوت بود، نامهاى را توسط شخصى به
نام سفينه براى او فرستاد. سفينه، هنگامى كه راهى يمن شد در راه به شيرى كه وسط
جادّه نشسته بود رسيد و از ترس نتوانست